کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رهانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رهانیدن
معنی
(رَ دَ) (مص م .) رهاندن .
فرهنگ فارسی معین
فعل
بن گذشته: رهانید
بن حال: رهان
دیکشنری
deliver, enfranchise, free, rescue, salvage, save
-
جستوجوی دقیق
-
رهانیدن
فرهنگ فارسی معین
(رَ دَ) (مص م .) رهاندن .
-
رهانیدن
لغتنامه دهخدا
رهانیدن . [رَ دَ ] (مص ) رهاندن . متعدی از رهیدن و رستن . تخلیص . نجات دادن . خلاص . رهاندن . (یادداشت مؤلف ). خلاص کردن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). افلاط. (منتهی الارب ). استنقاذ. (منتهی الارب ) (دهار) (ترجمان القرآن ). انقاذ.(دهار) (ترجمان القرآن...
-
رهانیدن
دیکشنری فارسی به عربی
انقاذ
-
واژههای مشابه
-
خویشتن رهانیدن
لغتنامه دهخدا
خویشتن رهانیدن . [ خوی / خی ت َ رَدَ ] (مص مرکب ) خود را رهانیدن . خود را خلاص کردن .
-
جستوجو در متن
-
نارهانیدن
لغتنامه دهخدا
نارهانیدن . [ رَ دَ ] (مص منفی ) نرهانیدن . مقابل رهانیدن . رجوع به رهانیدن شود.
-
ridding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رها کردن، رهانیدن از
-
rids
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ردیف، رهانیدن از
-
انقاذ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'enqāz ۱. رهانیدن؛ نجات دادن.۲. جدا کردن.
-
unswathe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی نظیر، از قنداق باز کردن، از بند رهانیدن
-
rid
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلاص شدن از شر، رهانیدن از
-
rescuing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نجات، نجات دادن، رهانیدن، رهایی دادن، خلاص کردن
-
unswathed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
unswathed، از قنداق باز کردن، از بند رهانیدن
-
انقاذ
دیکشنری عربی به فارسی
رهايي دادن , رهانيدن , خلا صي , رهايي