کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رهانده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رهانده
/rahānde/
معنی
رهانیده؛ رهاشده؛ نجاتدادهشده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رهانده
فرهنگ فارسی معین
(رَ دِ) (ص مف .) نجات داده شده ، خلاص کرده .
-
رهانده
لغتنامه دهخدا
رهانده . [ رَ دَ / دِ ] (ن مف ) رهانیده . نجات داده شده . خلاص کرده . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به رهانیده و رهاندن شود.
-
رهانده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) rahānde رهانیده؛ رهاشده؛ نجاتدادهشده.
-
جستوجو در متن
-
نارهانده
لغتنامه دهخدا
نارهانده . [ رَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) نرهانده . نارهانیده . رهانده نشده . خلاص نیافته . مقابل رهانده . رجوع به رهانده شود.
-
رهانیده
لغتنامه دهخدا
رهانیده . [ رَ دَ / دِ ] (ن مف ) رهانده . نجات داده شده . خلاص گردانده . (از یادداشت مؤلف ). نَقَذ. (منتهی الارب ). رجوع به رهانده و رهانیدن شود.
-
نقیذة
لغتنامه دهخدا
نقیذة. [ ن َ ذَ ] (ع ص ، اِ) اسبی که از دست دشمن رهانیده باشند آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنچه از دست دشمن رهانده باشند از قبیل اسب و اشتر و جز آن . (از اقرب الموارد). ج ، نَقائِذ. || زره . (منتهی الارب ) (آنندراج ). درع . (اقرب الموارد). || ز...