کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رنگ جهیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رنگ جهیدن
لغتنامه دهخدا
رنگ جهیدن . [ رَ ج َ دَ ] (مص مرکب ) رنگ پریدن . رنگ رفتن . رجوع به همین دو ماده شود : کوچه ٔ حسن و محبت سر ز یک ره برکشدرنگ یوسف گشته از روی زلیخا می جهد.ملا قاسم مشهدی (از آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
رَنْگ
لهجه و گویش گنابادی
rang در گویش گنابادی یعنی لَعاب ، بوی مطبوع غذا و خوراکی ، تزئینات
-
رَنگ
لهجه و گویش بختیاری
rang رنگ.
-
رُنگ
لهجه و گویش تهرانی
جوی کنار کشتزار ، لای آب پس از سیلاب و آبیاری ، آب گلآلود .
-
رنگ رنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~) (ص مر.) رنگارنگ ، جورواجور.
-
رنگ رنگ
لغتنامه دهخدا
رنگ رنگ . [ رَ رَ ] (ص مرکب ) رنگارنگ . رنگ برنگ . به لونهای مختلف . به رنگهای گوناگون . ملون به الوان مختلف . گوناگون : از باد روی خوید چو آب است موج موج وز نوسه پشت ابر چو جزع است رنگ رنگ . خسروانی .هم از آشتی راندم و هم ز جنگ سخن گفتم از هر دری رن...
-
polychromatic finish
نماپوشۀ رنگبهرنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] پوششی با جلای فلزی و رنگدانههای شفاف و پرکی فلزی که جلوۀ رنگینتاب (iridescent) دارد
-
رنگ به رنگ
فرهنگ فارسی معین
( . ب ِ .~)(ص مر.) رنگارنگ .
-
tint base paint
پوشرنگ پایۀ رنگآمیزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] نوعی پوشرنگ ساختمانی که تیتانیمدیاکسید آن کمتر از پوشرنگ سفید کامل است و با یک یا چند رنگبخش دیگر آمیخته میشود تا رنگ خاصی حاصل شود
-
عسلی رنگ
لغتنامه دهخدا
عسلی رنگ . [ ع َ س َ رَ ] (ص مرکب ) آنچه به رنگ عسل باشد. رجوع به عسلی شود. || (اِ مرکب ) جامه ٔ درویشان . (ناظم الاطباء).
-
کحلی رنگ
لغتنامه دهخدا
کحلی رنگ . [ ک ُ رَ ] (ص مرکب ) به رنگ سرمه . سرمه ای . کبود. نیلگون . نیلفام : صدف آن محیط کحلی رنگ چون درآمود در لگام نهنگ .نظامی .
-
گل رنگ
لغتنامه دهخدا
گل رنگ . [ گ ُ ل ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گل کاجیره . کاچیره . کازیره . گل عصفر. گل کاغاله . بهرمان . کافشه . احریض . و رجوع به کاجیره شود.
-
گندم رنگ
لغتنامه دهخدا
گندم رنگ . [ گ َ دُ رَ ] (ص مرکب ) گندمگون و اسمر. || قهوه ای رنگ . (ناظم الاطباء).
-
گچ رنگ
لغتنامه دهخدا
گچ رنگ . [ گ َ رَ ] (اِ مرکب ) سنگ سلیمانی . مغنیسا.