کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رنگین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
باد رنگین
لغتنامه دهخدا
باد رنگین . [ دِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از شعر و بیت است که قصیده و غزل و قطعه و رباعی باشد. (برهان ). کنایه از شعر و غزل . (شرفنامه ٔ منیری ). کنایه از شعر نوشته اند لیکن چنین نیست بلکه اطلاق آن بر سبیل تخیل است و درین هر دو معنی فرقی اس...
-
باغ رنگین
لغتنامه دهخدا
باغ رنگین . [ غ ِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیاست . (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ).
-
خاک رنگین
لغتنامه دهخدا
خاک رنگین . [ ک ِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طَلا. (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). || نقره . (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). || گلزار و لاله زار. (برهان قاطع). گلشن . (انجمن آرای ناصری ). گلبن . (آنندراج ). || آدمی زاد. (ب...
-
رنگین کمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ranginkamān کمانی مرکب از هفت رنگ که از تجزیۀ نور خورشید در قطرات باران ایجاد میشود؛ قوسوقزح؛ کمان رستم؛ کمان بهمن؛ کمان سام؛ آزفنداک؛ آژفنداک؛ آفنداک؛ کرکم؛ کلکم؛ نوس؛ نوسه؛ نوشه؛ سویسه؛ سرویسه؛ تربسه؛ تربیسه؛ ترسه؛ سدکیس؛ شدکیس؛ سرکیس؛ اغلی...
-
رنگین کمانی
دیکشنری فارسی به عربی
قزحي الالوان
-
رنگین کمان
دیکشنری فارسی به عربی
قزحية , قوس قزح
-
رنگین کمان
واژهنامه آزاد
کمان هفت رنگی که گاهی پس از باران در آسمان دیده می شود. هنگام آب دادن به گل ها و آب پاشی هم ممکن است رنگین کمان کوچکی تشکیل شود. رنگین کمان بر اثر شکسته شدن نور خورشید به وجود می آید. در واقع قطره های آب مثل منشور عمل می کنند که وقتی نور از آن عبور م...
-
community of colour
اجتماع رنگینپوستان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] اجتماع قومی غیرسفیدپوستان
-
women of colour
زنان رنگینپوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] زنان اسپانیاییتبار (hispanic) و دیگر زنان متعلق به اقلیتهای قومی که در ایالات متحده زندگی میکنند؛ این اصطلاح عمدتاً در آثار فمینیستی با صبغۀ نژادپرستانه به کار میرود
-
dew bow
رنگینکمان شبنم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] رنگینکمانی حاصل از قطرههای شبنم بر روی چمن
-
سنگین و رنگین
لغتنامه دهخدا
سنگین و رنگین . [ س َ ن ُ رَ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) در تداول ، باوقار. موقر.
-
پاعلم رنگین کردن
لغتنامه دهخدا
پاعلم رنگین کردن . [ ع َ ل َ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آن است که کسی را از فوج دشمن گرفته زیر علم خود بطریق شگون گردن میزنند والاّ زیر علم دو گوسپند ذبح میکنند. (غیاث اللغات ).
-
سَنگین و رَنگین
فرهنگ گنجواژه
متین و باوقار.
-
بصورت رنگین کمان در امدن
دیکشنری فارسی به عربی
قوس قزح
-
جستوجو در متن
-
rainbow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رنگين كمان، رنگین کمان، قوس و قزح