کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رنگارنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رنگارنگ
/rangārang/
معنی
۱. رنگبهرنگ؛ دارای چند رنگ.
۲. [مجاز] گوناگون.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
الوان، رنگبرنگ، رنگین، گونهگون، متلون، ملون
دیکشنری
checkered, colored, colorful, motley, mottled, opalescent, parti-colored, prismatic, varicolored, variegated, various
-
جستوجوی دقیق
-
رنگارنگ
واژگان مترادف و متضاد
الوان، رنگبرنگ، رنگین، گونهگون، متلون، ملون
-
رنگارنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~.)(ص مر.)1 - دارای رنگ - های مختلف ، گوناگون ، ملون . 2 - جوراجور، نوع به نوع .
-
رنگارنگ
لغتنامه دهخدا
رنگارنگ . [ رَ رَ ] (ص مرکب ) مختلف الالوان و گوناگون . (ناظم الاطباء). به الوان مختلف . برنگهای گوناگون . رنگ برنگ . بچندرنگ مختلف . به الوان . با رنگهای بسیار : آن پر از لاله های رنگارنگ وین پر از میوه های گوناگون . سعدی (گلستان ).- رنگارنگ کردن ؛...
-
رنگارنگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) rangārang ۱. رنگبهرنگ؛ دارای چند رنگ.۲. [مجاز] گوناگون.
-
رنگارنگ
دیکشنری فارسی به عربی
ثوب المهرج , مختلف , مزيج , ملون
-
رنگارنگ
واژهنامه آزاد
متلون.
-
واژههای مشابه
-
variety program
برنامۀ رنگارنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] برنامهای سرگرمکننده شامل قطعات کوتاه کمدی و پیشپردهخوانی و ترانهخوانی و مانند اینها
-
عقیق رنگارنگ
دیکشنری فارسی به عربی
جزع
-
لباس رنگارنگ دلقک ها
دیکشنری فارسی به عربی
ثوب المهرج
-
چیزی با نقاط رنگارنگ
دیکشنری فارسی به عربی
منقط
-
با خال های رنگارنگ نشان گذاردن
دیکشنری فارسی به عربی
بقع
-
جستوجو در متن
-
multicoloured
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رنگارنگ
-
colourman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رنگارنگ