کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رند و عاشق و مجنون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رند و عاشق و مجنون
فرهنگ گنجواژه
عاشق رند.
-
واژههای مشابه
-
رِند
لهجه و گویش تهرانی
ناتو،کهنه کار
-
استخوان رند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صفت فاعلی) [قدیمی] 'osto(e)xānrand ۱. = استخوانخوار: ◻︎ فغان از حرص مشتی استخوانرَند / همه سگسیرتان زشتپیوند (عطار۱: ۲۱۰).۲. [مجاز] = هما
-
آسمان رند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) 'ās[e]mānrand = آسمانخراش
-
آسمان رند
لغتنامه دهخدا
آسمان رند. [ س ْ / س ِ رَ ] (نف مرکب ) آسمان خراش .
-
مرد رند
لغتنامه دهخدا
مرد رند. [ م َ دِ رِ ] (ص مرکب ) رجوع به رند شود.
-
حب رند
لغتنامه دهخدا
حب رند. [ ح َب ْ ب ِ رَ ] (اِ مرکب ) رجوع به حب الغار شود.
-
مرد رِند
لهجه و گویش تهرانی
زرنگ نامرد
-
خرمرد رند
لهجه و گویش تهرانی
زرنگ ناشی
-
جستوجو در متن
-
لیلی و مجنون
فرهنگ گنجواژه
عاشق و معشوق.
-
قیس و لبنی
لغتنامه دهخدا
قیس و لبنی . [ ق َ س ُ ل ُ نا ] (اِخ ) عاشق و معشوق عربی . (امثال و حکم دهخدا). رجوع به قیس بنی عامر و لیلی و مجنون شود.
-
دیوانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ یا نَ) 1 - (ص مر.) همچون دیو، مانند دیوان . 2 - بی عقل ، بی خرد، مجنون . ؛~ء کسی بودن کنایه از: عاشق و بی قرار بودن کسی .
-
عاشق و مخمور
فرهنگ گنجواژه
عاشق و مست.