کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رندان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رندان
واژهنامه آزاد
آدم های زیرک.
-
واژههای مشابه
-
رندان خاک بیز
لغتنامه دهخدا
رندان خاک بیز. [ رِ دا ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه ازباریک بینان و دقیق نظران و کسانی که دقیقه ای از دقایق تحقیقات را فرونگذارند. (برهان قاطع) (آنندراج ).
-
سربازان و رندان
فرهنگ گنجواژه
اوباش.
-
جستوجو در متن
-
رندآسا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] rend[']āsā رندمانند؛ مانند رندان.
-
رندی و هوس بازی
فرهنگ گنجواژه
شیوه رندان.
-
randans
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رندان، خوش گذرانی
-
randan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رندان، خوش گذرانی
-
ضمع
واژهنامه آزاد
خلوت گزیدن رندان و ترک اجتماع برای راز و نیاز با معبود
-
رندانه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) rendāne ۱. مانند رندان: ◻︎ همچو حافظ بهرغم مدعیان / شعر رندانه گفتنم هوس است (حافظ: ۱۰۲).۲. (قید) از روی رندی و زیرکی.
-
عاشقی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] 'āšeqi عاشق بودن؛ شیفتگی؛ دلدادگی: ◻︎ نازپرورد تنعم نبرد راه به دوست / عاشقی شیوۀ رندان بلاکش باشد (حافظ: ۳۲۶).
-
رندانه
لغتنامه دهخدا
رندانه . [ رِ دا ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) چون رندان . مانند رندان . در حالت و هیئت و افکارو عقاید مانند رندان . رجوع به رند شود : پیچیده یکی لامک رندانه به سر بربربسته یکی گزلک رومی به کمر بر. سوزنی .همچو حافظ برغم مدعیان شعر رندانه گفتنم هوس ا...
-
چارتای
لغتنامه دهخدا
چارتای . (اِ مرکب ) نوعی ساز. چارتار. رباب . تنبور : به منعمان بهل آواز چنگ ، رندان راترانه ٔ سبک از چار تای میکده بس .اوحدی .
-
پارسی گو
لغتنامه دهخدا
پارسی گو. (نف مرکب )متکلم فارسی . که بزبان فارسی سخن گوید : ترکان پارسی گو بخشندگان عمرندساقی بده بشارت رندان پارسا را.حافظ.