کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رنخیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رنخیز
لغتنامه دهخدا
رنخیز. [ رِ ] (اِ) چوب بن خیش که آهنی که سکه خوانند بر سر آن کنند. و این کلمه را زنجیر نیز خوانند و زنخیر نیز آمده (به زای معجمه در اول و رای مهمله در آخر). واﷲ اعلم . (فرهنگ رشیدی ). رجوع به رنجین شود.
-
جستوجو در متن
-
رنجین
لغتنامه دهخدا
رنجین . [ رَ ] (اِ) بندهای فلاخن یا قلاب سنگ را گویند.(فرهنگ شعوری ). || گاوآهن . (اشتینگاس ). سپار. آهن قلبه . (ناظم الاطباء). رجوع به رنخیز شود.