کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رنج و درد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رنج و درد
فرهنگ گنجواژه
درد.
-
واژههای مشابه
-
رِنج
لهجه و گویش بختیاری
renj نام نوعى بیمارى کشنده دام.
-
رنج برگرفتن
لغتنامه دهخدا
رنج برگرفتن . [ رَ ب َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) زحمت کشیدن .رنج برداشتن . رجوع به رنج برداشتن شود : یکی رنج برگیر از ایدر بروببر نامه ٔ من بر شاه نو.فردوسی .
-
رنج آزما
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹رنجآزمای› [قدیمی] ranj[']āz[e]mā رنجبرنده؛ رنجبر: ◻︎ یکی بر در خلق رنجآزمای / چه مزدش دهد در قیامت خدای (سعدی: ۱۴۳).
-
رنج آزموده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] ranj[']āz[e]mude رنجدیده؛ محنتکشیده؛ سختیدیده.
-
رنج برده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ranjborde محنتدیده؛ آسیبدیده.
-
رنج کش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ranjkeš رنجبر؛ زحمتکش.
-
زود رنج
دیکشنری فارسی به عربی
حاد الطبع , حساس
-
رنج اور
دیکشنری فارسی به عربی
مزعج , مولم
-
رنج دیدن
دیکشنری فارسی به عربی
اِجْتازَ
-
رنج کشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
اِجْتازَ
-
رنج بردن
دیکشنری فارسی به عربی
عان , کدح ، اِجتيازٌ
-
زورد رنج
دیکشنری فارسی به عربی
عصبي
-
رنج کشیدن
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: setam bekiši طاری: setam kišây(mun) طامه ای: ranǰ kešâɂan طرقی: setam kišâymun کشه ای: setam kišâymun نطنزی: ranǰ kešâɂan