کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رنجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قدم رنجه کردن
فرهنگ فارسی معین
(قَ دَ. رَ جِ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) زحمت راهی را تحمل کردن .
-
قدم رنجه فرمودن
لغتنامه دهخدا
قدم رنجه فرمودن . [ ق َ دَ رَ ج َ / ج ِ ف َ دَ ] (مص مرکب ) قدم رنجه کردن . زحمت راهی را تحمل کردن و رفتن : قدم رنجه فرمای تا سر نهم سر جهل و ناراستی برنهم .سعدی (بوستان ).
-
قدم رنجه کردن
لغتنامه دهخدا
قدم رنجه کردن . [ ق َ دَ رَ ج َ / ج ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) قدم رنجه فرمودن . زحمت راهی را تحمل کردن : توقع آن است که به وجه دمسازی و بنده نوازی قدم رنجه کنی . (سندبادنامه ).
-
قدم رنجه ،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
جایی سر زدن
-
جستوجو در متن
-
renegue
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رنجه
-
اذات
لغتنامه دهخدا
اذات . [ اَ ] (ع مص ، اِمص ) اَذاة. اَذی ̍. اَذیّت . رنجش . رنجه . رنجه شدن . (مؤید الفضلاء). || رنجه کردن . (مؤید الفضلاء).
-
متاذی
واژگان مترادف و متضاد
آزرده، اذیتدیده، رنجه، معذب
-
اغظ
دیکشنری عربی به فارسی
ازردن , رنجاندن , رنجه دادن , خشمگين کردن
-
افگار
واژگان مترادف و متضاد
خسته، دلآزرده، رنجه، فگار، مجروح
-
زحمت
فرهنگ واژههای سره
دردسر، رنج، رنجه، رنجش، سخت
-
vexes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزاحم، رنجاندن، ازردن، رنجه دادن، خشمگین کردن
-
vex
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وکس، رنجاندن، ازردن، رنجه دادن، خشمگین کردن
-
vexed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترسناک، رنجاندن، ازردن، رنجه دادن، خشمگین کردن
-
scathed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
scathed، صدمه زدن، رنجه دادن، سبب خسارت شدن
-
پژولاننده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] pažulānande ۱. افسردهکننده.۲. رنجهکننده.