کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رنجاندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رنجاندن
/ranjāndan/
معنی
رنج دادن؛ به رنج انداختن؛ آزرده ساختن: ◻︎ چو دانی که بر تو نمانَد جهان / چه رنجانی از آز جان و روان (فردوسی: ۴/۴ حاشیه).
فرهنگ فارسی عمید
فعل
بن گذشته: رنجاند
بن حال: رنجان
دیکشنری
affront, alienation, blister, bruise, chafe, disoblige, displease, estrange, miff, offend, pique, rankle, ruffle, upset
-
جستوجوی دقیق
-
رنجاندن
لغتنامه دهخدا
رنجاندن . [ رَ دَ ] (مص ) رجوع به رنجانیدن شود.
-
رنجاندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹رنجانیدن› ranjāndan رنج دادن؛ به رنج انداختن؛ آزرده ساختن: ◻︎ چو دانی که بر تو نمانَد جهان / چه رنجانی از آز جان و روان (فردوسی: ۴/۴ حاشیه).
-
رنجاندن
دیکشنری فارسی به عربی
اتعب , ازعج , اغضب , اغظ , اکبح , اهن
-
جستوجو در متن
-
اغظ
دیکشنری عربی به فارسی
ازردن , رنجاندن , رنجه دادن , خشمگين کردن
-
اکبح
دیکشنری عربی به فارسی
پست کردن , رياضت دادن , کشتن , ازردن , رنجاندن
-
vexes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزاحم، رنجاندن، ازردن، رنجه دادن، خشمگین کردن
-
vex
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وکس، رنجاندن، ازردن، رنجه دادن، خشمگین کردن
-
vexed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترسناک، رنجاندن، ازردن، رنجه دادن، خشمگین کردن
-
آزردن
واژگان مترادف و متضاد
آزاردادن، اذیتکردن، افسردن، خستن، رنجاندن ≠ نواختن
-
آزاردن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ په . ] (مص م .) رنجاندن ، آسیب رسانیدن .
-
پخسانیدن
فرهنگ فارسی معین
(پَ دَ) (مص م .) رنجاندن ، آزرده ساختن .
-
mortify
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاهش می یابد، کشتن، رنجاندن، پست کردن، ریاضت دادن، ازردن
-
irritate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحریک، عصبانی کردن، خشمگین کردن، سوزش دادن، ازردن، رنجاندن، بر انگیختن
-
اهن
دیکشنری عربی به فارسی
تخطي کردن , رنجاندن , متغير کردن , اذيت کردن , صدمه زدن , دلخور کردن