کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رملي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رملي
معنی
ماسه اي , شني
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رملي
دیکشنری عربی به فارسی
ماسه اي , شني
-
واژههای مشابه
-
رملی
لغتنامه دهخدا
رملی . [ رَ ] (اِخ ) ابوالقاسم صاعدبن عمر. محدث بود و بسال 530 هَ . ق . درگذشت . (از لباب الانساب ).
-
رملی
لغتنامه دهخدا
رملی . [ رَ ] (اِخ ) ابوخالد یزیدبن خالدبن یزید موهب . رجوع به ابوخالد یزیدبن خالد شود.
-
رملی
لغتنامه دهخدا
رملی . [ رَ ] (اِخ ) احمدبن احمدبن حمزه ، مکنی به ابوالعباس و ملقب به شهاب الدین . از اکابر علمای شافعی در قرن دوازدهم و شاگرد قاضی زکریا بود و از طرف استاد خود برای تدریس و فتوی و اصلاح کتابهای وی اجازه داشت .وی بسال 957 هَ . ق . درگذشت . از تألیفا...
-
رملی
لغتنامه دهخدا
رملی . [ رَ ] (اِخ ) احمدبن یحیی بن جلاء. رجوع به احمدبن یحیی بن جلاء شود.
-
رملی
لغتنامه دهخدا
رملی . [ رَ ] (اِخ ) خیرالدین بن احمدبن احمدبن نورالدین علی ایوبی فاروقی حنفی . شیخ الاسلام وفقیه نعمانیان بود. در بدایت حال از مولد خود رمله ٔفلسطین به مصر رفت و مدتی در آنجا اقامت گزید و سپس به رمله بازگشت و به سال 1081 هَ . ق . درگذشت . از آثار او...
-
رملی
لغتنامه دهخدا
رملی . [ رَ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن حمزه ، ملقب به شمس الدین بن شهاب الدین الرملی المصری ، معروف به شافعی صغیر. به قول بعضی از علماءاستاد استادان و یکی از اکابر احیأکنندگان سنت بود. وی به سال 919 هَ . ق . متولد شد و فقه و تفسیر و نحو و صرف و معانی و ...
-
رملی
لغتنامه دهخدا
رملی . [ رَ ] (اِخ ) نجم الدین بن خبیرالدین بن احمدبن نورالدین علی ایوبی فاروقی حنفی . از فضلای عهد خود بود و کتاب نزهة النواظر علی الاشباه و النظائر در شرح کتاب اشباه و نظائر ابن نجیم مصری از اوست .(از ریحانة الادب ). و رجوع به معجم المطبوعات شود.
-
رملی
لغتنامه دهخدا
رملی . [ رَ ] (ص نسبی ) ریگی . از ریگ . مانند ریگ . || قسمی از رسوب بول . (یادداشت مؤلف ).
-
رملی
لغتنامه دهخدا
رملی . [ رَ ] (ص نسبی ) نسبت است به رملة که محله ای است از سرخس . || نسبت است به رملة از شهرهای فلسطین . (از انساب سمعانی ).
-
ساعت رملی
لغتنامه دهخدا
ساعت رملی . [ ع َ ت ِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ساعت ریگی . ساعت سنگی . ساعت شنی . ساعت ماسه ای . ریگدان . رجوع به ساعت ماسه ای شود.
-
ابوتراب رملی
لغتنامه دهخدا
ابوتراب رملی . [اَ ت ُ ب ِ رَ ] (اِخ ) از مشایخ عرفا و در مائه ٔ سوم به شام میزیست . شرح حال او در نفحات جامی آمده است .
-
حافظ رملی
لغتنامه دهخدا
حافظ رملی .[ ف ِ ظِ رَ ] (اِخ ) ابوالقاسم . رجوع به رملی شود.