کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رملة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رملة
لغتنامه دهخدا
رملة. [ رَ ل َ ] (اِخ ) الکبری . دختر علی بن ابیطالب (ع ) بود از ام سعید بنت عروةبن مسعود الثقفیه . (مجمل التواریخ و القصص ص 455). و در تجارب السلف ص 41دو دختر بنام رملة به علی (ع ) نسبت داده شده است .
-
رملة
لغتنامه دهخدا
رملة. [ رَ ل َ ] (اِخ ) دختر ابوسفیان بن حرب بن امیه . از صحابه و از زنهای پیغمبر (ص ) و مکنی به ام حبیبه بود. وی خواهر معاویه و از فصحای قریش و به اصابت رای و حصافت نامبردار بود. ابتدا عبیداﷲبن جحش او را بزنی گرفت و با وی در هجرت ثانی به حبشه مهاجرت...
-
رملة
لغتنامه دهخدا
رملة. [ رَ ل َ ] (اِخ ) دختر ابی عوف بن صبرةبن سعیدبن سعد و زن مطلب بن ازهربن عوف الزهری بود. وی در مکه اسلام آورد و به حبشه مهاجرت کرد. (از الاصابة فی تمییز الصحابة جزء 8 ص 86).
-
رملة
لغتنامه دهخدا
رملة. [ رَ ل َ ] (اِخ ) دختر خطاب بن نفیل القرشی العدویة و خواهر عمربن الخطاب بود. وی از جمله زنانی است که با شوی خود سعیدبن زیدبن عمروبن نفیل به دین اسلام گروید. رجوع به الاصابة جزء 8 ص 84 شود.
-
رملة
لغتنامه دهخدا
رملة. [ رَ ل َ ] (اِخ ) دختر شیبةبن عتبةبن ربیعةبن عبدالشمس العبشمیه بود. پدرش در غزوه ٔ بدر با کفر کشته شد و ابوعمر گوید وی از مهاجران بود و با شوی خود عثمان بن عفان به مدینه هجرت کرد وگروهی گویند شوی وی عثمان بن ابی العاص الثقفی بود و او از جمله زن...
-
رملة
لغتنامه دهخدا
رملة. [ رَ ل َ ] (اِخ ) دختر وقیعةبن حرام بن غفاربن ملیل و مادر ابوذر غفاری بود. (الاصابة جزء 7 ص 86).
-
رملة
لغتنامه دهخدا
رملة. [ رَ ل َ ] (اِخ ) دهی است در سوریه در جبل سمعان . (از اعلام المنجد).
-
رملة
لغتنامه دهخدا
رملة. [ رَ ل َ ] (اِخ ) سرزمینی است در ارض نجد ازآن بنی وبر. (از معجم البلدان ).
-
رملة
لغتنامه دهخدا
رملة. [ رَ ل َ ] (اِخ ) شهر عظیمی است در فلسطین و قصبه ٔ آن اکنون خراب است . در اقلیم سوم واقع است بطول 55 درجه و یک سوم درجه . میان بیت المقدس و رملة بقدر هیجده روز راه است . روزگاری دارالملک سلیمان و داود بود و آنگاه که سلیمان بن عبدالملک به فلسطین...
-
رملة
لغتنامه دهخدا
رملة. [ رَ ل َ ] (اِخ ) قریه ای در بحرین ازآن بنی عامر از فرزندان عبدالقیس . (از معجم البلدان ).
-
رملة
لغتنامه دهخدا
رملة. [ رَ ل َ ] (اِخ ) محله ای بوده است خراب در بغداد در کنار دجله مقابل کرخ . (از معجم البلدان ).
-
رملة
لغتنامه دهخدا
رملة. [ رَ ل َ ] (اِخ ) نام محله ای است به سرخس و جمعی بدانجا منسوب هستند و از جمله ٔ آنهاست شیخ عالم ابوالقاسم صاعدبن عمر الرملی که به سال 570 هَ . ق . درگذشته است . (از معجم البلدان ) (از انساب سمعانی ).
-
رملة
لغتنامه دهخدا
رملة. [ رَ ل َ ] (ع اِ) ریگ . (دهار). ریگ و آن اخص از رَمْل است . (از منتهی الارب ). قطعه ای از رَمْل . (از متن اللغه ). یک توده از ریگ . (ناظم الاطباء). || قطعه ای از زمین که ریگ بر آن بالا آمده باشد. (از اقرب الموارد).
-
رملة
لغتنامه دهخدا
رملة. [ رَ ل َ ](اِخ ) دختر معاویةبن ابی سفیان بود. (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 124). یکی از سه دختر معاویه بشمار می رفت .
-
رملة
لغتنامه دهخدا
رملة. [ رَ ل َ] (اِخ ) دختر حرث بن ثعلبةبن الحرث بن زید الانصاریة النجاریة بود. گویند هنگامی که سعدبن معاذ درباره ٔ بنی قریظه حکم کرد در خانه ٔ وی گرد آمدند و اما واقدی او را دختر حَدث می داند و ابن سعد گوید مادر وی کبشة بنت ثابت بن نعمان بن حرام و ش...