کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رمزگشایی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
decipher, decrypt
رمزگشایی کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، رمزشناسی، مهندسی مخابرات] تبدیل کردن متن رمز به متن آشکار با استفاده از خوارزمی/ الگوریتم رمزنگاری و کلید
-
واژههای مشابه
-
deciphering, decrypting
رمزگشایی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، رمزشناسی، مهندسی مخابرات] فرایند تبدیل اطلاعات به خوارزمی/ الگوریتمی خاص برای جلوگیری از افشای آن متـ . رمزگشایی 2
-
رمزگشایی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، رمزشناسی، مهندسی مخابرات] ← رمزگشایی دادهها
-
decrypted
رمزگشاییشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، رمزشناسی، مهندسی مخابرات] ویژگی اطلاعات یا دادههای رمزگذاریشدهای که به اطلاعات یا دادههای آشکار تبدیل شده باشد
-
threshold decryption
رمزگشایی آستانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] قراردادی که برای هر زیرمجموعۀ t، عضوی از یک مجموعۀ nعضوی از هستارها یا کارسازها، امکان رمزگشایی یک متن رمزشده را فراهم میسازد، درحالیکه مانع از رمزگشایی پیام مزبور توسط هر زیرمجموعه با کمتر از t عضو میشود
-
data decryption, decryption
رمزگشایی دادهها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، رمزشناسی، مهندسی مخابرات] فرایند تبدیل دادههای رمزبندیشده به دادههای روشن
-
جستوجو در متن
-
decrypt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رمزگشایی کردن
-
decodes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رمزگشایی می کند، گشودن رمز، کشف رمز کردن، کشف کردن
-
decode
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رمزگشایی کنید، گشودن رمز، کشف رمز کردن، کشف کردن
-
compile
ترجمه کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] رمزگشایی کردن دستورهای نوشتهشده به زبانی سطح بالاتر و تولید کردن برنامهای به زبان همگذاری
-
decipher
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رمزگشایی، کشف کردن، کشف رمز نمودن، گشودن سر، فاش کردن سر
-
deciphered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رمزگشایی شده است، کشف کردن، کشف رمز نمودن، گشودن سر، فاش کردن سر
-
declassified
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رمزگشایی شده است، تنزل رتبه دادن به، غیر محرمانه کردن، مقاماجتماعی کسی را از بین بردن