کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رمانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رمانی
/rommāni/
معنی
۱. آنچه در شکل و رنگ شبیه دانۀ انار باشد؛ سرخرنگ.
۲. (اسم) [مجاز] نوعی یاقوت مرغوب.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رمانی
فرهنگ فارسی معین
(رُ مّ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) منسوب به رمان ؛ بسیار سرخ .
-
رمانی
لغتنامه دهخدا
رمانی . [ رُم ْ ما ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن عیسی الرمانی نحوی . متوفی بسال 384 هَ . ق . رجوع به ابوالحسن رمانی و انساب سمعانی و ریحانة الادب شود.
-
رمانی
لغتنامه دهخدا
رمانی . [ رُم ْ ما ] (اِخ ) زیدبن حبیب الجهنی . ازرواة است و از شعبی روایت کند. (از لباب الانساب ).
-
رمانی
لغتنامه دهخدا
رمانی . [ رُم ْ ما ] (اِخ ) عمروبن تمیم . از رواة حدیث است و از پدر خویش روایت کند. (از لباب الانساب ).
-
رمانی
لغتنامه دهخدا
رمانی . [ رُم ْ ما ] (ص نسبی ،اِ) آنچه در شکل و رنگ شبیه انار باشد. (از اقرب الموارد). و مشابهت را بیشتر رنگ سرخ از آن اراده کنند. || لعل و یاقوت . (آنندراج ) : رسیدم من به درگاهی که دولت از او خیزد چو رمانی ز معدن . منوچهری .- یاقوت رمانی ؛ اجود ان...
-
رمانی
لغتنامه دهخدا
رمانی . [ رُم ْ ما ] (ص نسبی ) منسوب است به رمان که بطنی است از مذحج و او رمان بن کعب بن أودبن صعب بن سعدالعشیرة است . (از لباب الانساب ).
-
رمانی
لغتنامه دهخدا
رمانی . [ رُم ْ ما ] (ص نسبی ) منسوب است به رمان بن معاویةبن ثعلبةبن عقبه که بطنی است از سکون . (از لباب الانساب سمعانی ).
-
رمانی
لغتنامه دهخدا
رمانی .[ رُم ْ ما ] (اِخ ) احمدبن علی بن محمد، مکنی به ابی عبداﷲ الرمانی النحوی . رجوع به احمدبن علی .... شود.
-
رمانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به رمان) [عربی. فارسی] [قدیمی] rommāni ۱. آنچه در شکل و رنگ شبیه دانۀ انار باشد؛ سرخرنگ.۲. (اسم) [مجاز] نوعی یاقوت مرغوب.
-
واژههای مشابه
-
علی رمانی
لغتنامه دهخدا
علی رمانی . [ ع َ ی ِ رُم ْ ما ] (اِخ ) ابن عیسی بن علی بن عبداﷲرمانی اخشیدی وراق ، مکنّی به ابوالحسن . وی ادیب و نحوی و لغوی و متکلم و فقیه و اصولی و مفسر و منجم و منطقی بود. اصل او از سرمن رأی (سامراه ) است و در سال 296 هَ . ق . در بغداد متولد شد،...
-
ابوالحسن رمانی
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن رمانی . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ن ِ رُم ْ ما ] (اِخ ) علی بن عیسی بن علی بن عبداﷲ رمانی . اصل او از سرمن رآی و مولد او به بغداد در 296 هَ . ق . اویکی از افاضل و مشاهیر ائمه ٔ نحویین و متکلمین بغداد و عالمی کثیرالتصرف و بسیارتألیف و مفنن در علوم ...
-
لعل رمانی
لغتنامه دهخدا
لعل رمانی . [ ل َ ل ِ رُم ْ ما ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) از انواع لعل به رنگ ناردانه : زمرد دیده ٔ افعی چگونه می بپالایدعقیق و لعل رمانی چرااصل از حجر دارد. ناصرخسرو.محتسب نمی داند این قدر که صوفی راجنس خانگی باشد همچو لعل رمانی . حافظ.ز چشمم لعل رمان...
-
جستوجو در متن
-
رومانیا
لغتنامه دهخدا
رومانیا. (اِخ ) کشور رمانی . رومانی . رجوع به رومانی شود.