کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
relay
فرهنگ لغات علمی
رله
-
outheel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رله
-
relayer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رله
-
relayman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رله ام
-
relays
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رله ها، رله، بازپخش، ایستگاه تقویت، مسابقه دو امدادی، باز پخش کردن، تقویت کردن
-
relay race
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسابقه رله
-
relay station
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایستگاه رله
-
electrical relay
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رله برق
-
relay link
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لینک رله
-
relaying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رله، باز پخش کردن، تقویت کردن
-
electric control
واپایش الکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تنظیم وسیلۀ الکتریکی با استفاده از کلید یا جریانپا یا رله
-
ایستگاه
واژگان مترادف و متضاد
۱. توقفگاه، موقف، یام ۲. رله
-
protective relay
واژهنامه آزاد
پاسرله (پاسرِله). به چَم (معنی) رله ای که می پاسد.
-
television satellite
ماهوارۀ تلویزیونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] ماهوارهای در مدار زمین که علائم تلویزیونی را بین ایستگاههای تلویزیونی رله میکند
-
relay
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رله، بازپخش، ایستگاه تقویت، مسابقه دو امدادی، باز پخش کردن، تقویت کردن، امدادی