کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رقیمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رقیمه
/raqime/
معنی
نامه؛ نوشته.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
خط، دستخط، عریضه، مراسله، مرقومه، مکتوب، منشور، نامه، نوشته
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رقیمه
واژگان مترادف و متضاد
خط، دستخط، عریضه، مراسله، مرقومه، مکتوب، منشور، نامه، نوشته
-
رقیمه
فرهنگ فارسی معین
(رَ مِ) [ ازع . ] (اِ.) 1 - نوشته . 2 - مراسله .
-
رقیمه
لغتنامه دهخدا
رقیمه . [ رَ م َ / م ِ ] (ع اِ) رقیمة. نامه و رقعه و مکتوب و نبشته و تعلیقه . (ناظم الاطباء). مراسله . مرقومه . ج غیر فصیح ، رقیمجات . (فرهنگ فارسی معین ). نوشته . مکتوب . نامه . مرقومه . در مکاتبات فارسی معمولاً رقیمه و مرقومه را به نامه ای اطلاق کن...
-
رقیمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: رقیمَة] [قدیمی] raqime نامه؛ نوشته.
-
واژههای مشابه
-
رقیمة
لغتنامه دهخدا
رقیمة. [ رَ م َ ] (ع ص ، اِ) رقیمه . زن عاقله ٔ باعفت و پارسا. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). زن خردمند و پارسا. (از اقرب الموارد). || صحیفه ٔ نوشته شده . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
رقایم
لغتنامه دهخدا
رقایم . [ رَ ی ِ ](ع اِ) یا رقائم . ج ِ رقیمة. (آنندراج ). ج ِ رقیمة، نبشته ها. نامه ها. (فرهنگ فارسی معین ). || ج ِ رقیم . (ناظم الاطباء). رجوع به رقیم و رقیمة شود.
-
دستخط
واژگان مترادف و متضاد
رقم، رقیمه، مرقومه، مکتوب، نامه، نوشته
-
رقایم
فرهنگ فارسی معین
(رَ یَ) [ ع . رقائم ] (اِ.) جِ رقیمه ؛ نامه ها.
-
رقیمجات
لغتنامه دهخدا
رقیمجات . [ رَ م َ ] (از ع ، اِ) ج ِ رقیمة. (ناظم الاطباء). ج ِ غیر فصیح رقیمه : «رقیمجات مفصل مصحوب ذوالفقاربیگ رسیده بود.» (قایم مقام ) (فرهنگ فارسی معین ).
-
رساله
واژگان مترادف و متضاد
۱. جزوه، دفتر، صحیفه، کتاب ۲. پایاننامه، تز ۳. توضیحالمسایل ۴. رقیمه، مرقومه، مکتوب، نامه
-
عریضه
واژگان مترادف و متضاد
خط، رقعه، رقیمه، طومار، عرضحال، کاغذ، مراسله، مرقومه، مکتوب، منشور، نامه، نبشته، نوشته، ورقه
-
مراسله
واژگان مترادف و متضاد
خط، رقعه، رقیمه، عریضه، کاغذ، مرقومه، مکتوب، منشور، نامه، نوشته ≠ مکالمه
-
مکتوب
واژگان مترادف و متضاد
خط، دستخط، رقعه، رقیمه، طومار، عریضه، مراسله، مرقومه، مرقوم، منشور، نامه، نوشته، بنشته ≠ منقول، ملفوظ