کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رقیقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رقیقة
لغتنامه دهخدا
رقیقة. [رَ قی ق َ ] (ع ص ) رقیقه . تأنیث رقیق . زن مملوک . (ناظم الاطباء). || نرم و ملایم : نار رقیقة؛ نار لینة. آتش نرم . آتش ملایم . (یادداشت مؤلف ). || مؤنث رقیق . ج ، رِقاق . (از اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
رقیقه
لغتنامه دهخدا
رقیقه . [ رَ قی ق َ / ق ِ ] (ع ص ، اِ) هر چیزی که تنکی و نازکی و رقت داشته باشد. ضد غلیظه . (ناظم الاطباء): مایعات رقیقه ؛ آشامیدنیهای آبکی . (فرهنگ فارسی معین ). || (اصطلاح عرفانی ) واسطه ٔلطیفه ٔ روحانی که امداد و فیوضات واصل از حق به خلق است که آن...
-
رقیقه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: رقیقَة؛ مؤنثِ رقیق] raqiqe ۱. = رقیق۲. [قدیمی] کنیز؛ کنیز زرخرید.
-
رقيقة مقلية
دیکشنری عربی به فارسی
مجعد شدن , موجدارکردن , حلقه حلقه کردن , چيز خشک وترد , ترد , سيب زميني برشته
-
واژههای همآوا
-
رغیغة
لغتنامه دهخدا
رغیغة. [ رَ غی غ َ ] (ع اِ) زندگانی نیکو. || آشامیدنی از کفک شیر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || آشی که از شیر و آرد جهت زن زاهو ترتیب دهند و به فارسی کاجی گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به رغیدة و کاجی شود.
-
جستوجو در متن
-
gypsophila
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژیپسوفیلا، رقیقه
-
مجعد شدن
دیکشنری فارسی به عربی
رقيقة مقلية
-
موجدارکردن
دیکشنری فارسی به عربی
رقيقة مقلية
-
حلقه حلقه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
رقيقة مقلية
-
چیز خشک وترد
دیکشنری فارسی به عربی
رقيقة مقلية
-
سیب زمینی برشته
دیکشنری فارسی به عربی
رقيقة مقلية
-
ترد
دیکشنری فارسی به عربی
رقيقة مقلية , شجاع , متفتت , هش