کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رقبة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
رغبت
واژگان مترادف و متضاد
آرزو، آرزومندی، اشتیاق، تعشق، تمایل، خواست، میل، هوس
-
رغبت
فرهنگ فارسی معین
(رِ بَ) [ ع . رغبة ] 1 - (مص ل .) خواستن . 2 - (اِمص .) میل . ج . رغبات .
-
رغبت
لغتنامه دهخدا
رغبت . [ رَ ب َ ] (ع اِمص )میل و اراده . (ناظم الاطباء). خواهش ، و خواهش از روی میل و آرزو از چیزی . (ناظم الاطباء). میل و خواهش به چیزی . (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ).خواهش کردن ، و با (در) متعدی شود و با لفظ آمدن و افتادن و داشتن م...
-
رغبة
لغتنامه دهخدا
رغبة. [ رَ ب َ ] (ع مص ) رغبت . رغبت در چیز کردن . (ترجمان القرآن چ دبیرسیاقی ص 52). مصدر به معنی رَغب و رُغبی ̍. (منتهی الارب ). خواهانی . (دهار). رجوع به رغبت شود. || رغبت از چیزی گردانیدن .(ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52) (دهار).
-
رغبة
لغتنامه دهخدا
رغبة. [ رَ غ َ ب َ ] (ع مص ) رُغبَة. مصدر به معنی رُغبی ̍ و رَغبی ̍. (منتهی الارب ). رجوع به مصادر مذکور شود.
-
رغبة
لغتنامه دهخدا
رغبة. [ رُ ب َ ] (ع مص ) رَغَبَة. مصدر به معنی رُغبی ̍ و رَغبی ̍. (منتهی الارب ). رجوع به مصادر مذکور شود.
-
رغبت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رَغبة] re(a)qbat میل؛ اراده؛ آرزو.〈رغبت داشتن: (مصدر لازم) میل داشتن؛ مایل بودن.〈رغبت کردن: (مصدر لازم) رغبت داشتن؛ میل داشتن.
-
رَقَبَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
گردن (اصطلاحاً در مورد برده ها نيز استعمال مي شود چون قيد بردگي به گردن دارند )
-
رغبت
واژهنامه آزاد
تمایل داشتن
-
جستوجو در متن
-
رقاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ رَقَبَة] [قدیمی] reqāb = رقبه
-
رقبات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ رَقَبَة] [قدیمی] raqabāt = رقبه
-
رقب
لغتنامه دهخدا
رقب . [ رَ ] (ع اِ) ج ِ رَقَبَة. (منتهی الارب ). رجوع به رقبة شود.
-
رقوب
لغتنامه دهخدا
رقوب . [ رَ ] (ع مص ) یا رُقوب . رقابة. (ناظم الاطباء). رِقبَة. (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به رقابة و رقِبَة. رِقبان و رَقَبَه شود.
-
رقبات
لغتنامه دهخدا
رقبات . [ رَ ق َ ] (ع اِ) ج ِ رَقَبِة. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به رقبة شود.