کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رقبات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رقبات
/raqabāt/
معنی
= رقبه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رقبات
فرهنگ فارسی معین
(رَ قَ) [ ع . ] (اِ.) جِ رقبه .
-
رقبات
لغتنامه دهخدا
رقبات . [ رَ ق َ ] (ع اِ) ج ِ رَقَبِة. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به رقبة شود.
-
رقبات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ رَقَبَة] [قدیمی] raqabāt = رقبه
-
واژههای همآوا
-
رغبات
لغتنامه دهخدا
رغبات . [ رَ غ َ ] (ع اِ) ج ِ رَغبَة و رَغَبَة. رجوع به دو کلمه ٔ مذکور شود.
-
جستوجو در متن
-
رقبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: رقبَة] [قدیمی] raqabe ۱. [جمع: رِقاب] گردن.۲. [جمع: رقبات] [مجاز] ملک و زمینی که به کسی داده میشود که تا عمر دارد از آن بهره و فایده ببرد.
-
وقف نامه
لغتنامه دهخدا
وقف نامه . [ وَ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) سند یا قباله ٔ وقف که در آن نام ملک یا املاک موقوفه و اسم واقف و محل و خصوصیات رقبات و چگونگی مصارف آنها و نام متولی و تعیین ترتیب متولیان بعد از متولی اول بیان شده باشد. (تاریخچه ٔ وقف در اسلام تألیف شهابی ).
-
دالای
لغتنامه دهخدا
دالای . (مغولی ، اِ) از املاک و رقبات دیوان آنچه بمواجب و رسوم لشکریان متعلق باشد.(و آنچه مختص سرکار سلاطین خاصه باشد اینجو نامیده می شود). (سنگلاخ میرزا محمدمهدی خان پشت ص 224) : بنابر این مقدمات فرمودیم تا در ممالک و دیهها آب و زمین مواضعی که هر یک...
-
رقبة
لغتنامه دهخدا
رقبة. [ رَ ق َ ب َ ] (ع اِ) گردن . (کشاف اصطلاحات الفنون ) (فرهنگ نظام ) (ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص 53). سپس گردن یا بن گردن یا گردن . ج ، رَقب . رِقاب . اَرقُب . رَقَبات . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گردن . جید. عنق . (یادداشت مؤلف ). گردن . سپس گ...
-
خالصه
لغتنامه دهخدا
خالصه . [ ل ِ ص َ / ص ِ ] (ع ص ) بی آمیغ. (منتهی الارب ): غب خالصه ؛ تب نوبه که شطرالغب و ربعنباشد. || (اِ) زمین و ملک پادشاهی که به جاگیر کسی نباشد. (آنندراج ). ملک دولتی . مسعود کیهان تاریخ املاک خالصه ٔ ایران را چنین می آورد: خالصجات عبارتند از: د...