کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رقاص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رقاص
/raqqās/
معنی
۱. آن که شغلش رقصیدن است.
۲. (اسم) پاندول ساعت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بالرین، پایکوب، رامشگر، رقصنده
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رقاص
واژگان مترادف و متضاد
بالرین، پایکوب، رامشگر، رقصنده
-
رقاص
فرهنگ فارسی معین
(رَ قّ) [ ع . ] (ص .) رقص کننده .
-
رقاص
لغتنامه دهخدا
رقاص . [ رَق ْ قا ] (ع ص ، اِ) پای کوبنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). پای کوب . (دهار) (ملخص اللغات حسن خطیب ) (مهذب الاسماء). بازیگر. (منتهی الارب ) (ملخص اللغات ) (آنندراج ). صیغه ٔ مبال...
-
رقاص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] raqqās ۱. آن که شغلش رقصیدن است.۲. (اسم) پاندول ساعت.
-
رقاص
دیکشنری فارسی به عربی
راقص
-
رقاص
واژهنامه آزاد
پشت سرهم ردیف شدن
-
واژههای مشابه
-
کبک رقاص
لغتنامه دهخدا
کبک رقاص . [ ک َ ک ِ رَق ْ قا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از اسب جماش است که اسب شوخ و بازیگر باشد. (برهان ) (آنندراج ).کنایه از اسب بازی کننده است . (انجمن آرای ناصری ).
-
رقاص پای ناقاره
لهجه و گویش تهرانی
آدم بیکار،حاکم حندق.
-
واژههای همآوا
-
رغاث
لغتنامه دهخدا
رغاث . [ رُ ] (ع ص ) ارض رغاث ؛ زمینی که در آن آب روان نگردد مگر به باران بسیار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از آنندراج ). رجوع به رغاب شود.
-
جستوجو در متن
-
راقص
دیکشنری عربی به فارسی
رقاص
-
رقاصه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: رقّاصَة، مؤنثِ رقاص] raqqāse = رقاص
-
coryphee
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوریپه، رقاص