کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رفوزه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رفوزه
/rofuze/
معنی
ردشده؛ مردود در امتحان.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ردشده، مردود، ناکام، ناموفق ≠ قبول
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رفوزه
واژگان مترادف و متضاد
ردشده، مردود، ناکام، ناموفق ≠ قبول
-
رفوزه
فرهنگ فارسی معین
(رِ زِ) [ فر. ] (اِمف .) رد شده در امتحان .
-
رفوزه
لغتنامه دهخدا
رفوزه . [ رُ زِ ] (فرانسوی ، ص ) مردود «در امتحان ». (فرهنگ فارسی معین ) (از یادداشت مؤلف ). رجوع به رفوزه شدن و رفوزه کردن شود.
-
رفوزه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: refusé] rofuze ردشده؛ مردود در امتحان.
-
واژههای مشابه
-
رفوزه شدن
لغتنامه دهخدا
رفوزه شدن . [ رُ زِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رد شدن . (در امتحان ). پذیرفته نشدن . مقابل قبول شدن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به رفوزه و رفوزه کردن شود.
-
رفوزه کردن
لغتنامه دهخدا
رفوزه کردن . [ رُ زِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رد کردن «در امتحان ». نپذیرفتن در امتحان . مقابل قبول کردن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به رفوزه و رفوزه شدن شود.
-
رفوزه شدن
واژهنامه آزاد
این واژه از کلمه ی فرانسوی refuser گرفته شده که به معنی رد کردن، انکار کردن، و اجازه ندادن است. هم معنی کلمه انگلیسی refuse است.
-
جستوجو در متن
-
مردود شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ردشدن، رفوزه شدن ≠ قبول شدن ۲. طرد شدن، مطرود شدن، رانده شدن
-
ناموفق
واژگان مترادف و متضاد
۱. محروم، ناکام، ناکامیاب، ناکامروا ۲. رفوزه، مردود ۳. شکستخورده ≠ کامیاب
-
مردود
واژگان مترادف و متضاد
۱. ردشده، رفوزه، ناموفق ≠ قبول ۲. متروک، مطرود، منفور، وازده ≠ مقبول ۳. ناپذیرفتنی، نامقبول، غیرقابل قبول ≠ پذیرفتنی، مقبول
-
رد
واژگان مترادف و متضاد
۱. اثر، پی، رگه، علامت، نشان، نقش ۲. اعراض، اقاله، امتناع، انکار، بطلان، تقبیح، تکذیب، طرد، فسخ، نفی، نقض، نکول ۳. استرداد، واپس ۴. رفوزه، مردود ۵. وازده
-
رد شدن
لغتنامه دهخدا
رد شدن . [ رَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) قبول نشدن . پذیرفته نشدن . مردود گردیدن . (یادداشت مؤلف ). مردودشدن . رفوزه شدن (در امتحان ). (فرهنگ فارسی معین ).- رد شدن پیشنهاد در مجلس شوری یا سنا ؛ پذیرفته نشدن آن . (یادداشت مؤلف ).- رد شدن شاگرد در امتحان ؛...
-
رد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ردّ] rad[d] ۱. قبول نکردن؛ نپذیرفتن.۲. بازگرداندن؛ بازدادن.۳. انکار کردن چیزی با دلیل و برهان.۴. (اسم) نشان؛ اثر.۵. (صفت) مخالف؛ منفی: جواب رد.۶. غیرقابلقبول؛ مردود: این نظریه رد است.۷. [عامیانه] قبول نشده در امتحان و مانند آن.&lan...