کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رفن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رفن
لغتنامه دهخدا
رفن . [ رَ ] (ع اِ) بیضه و تخم مرغ . (ناظم الاطباء). بیضه . (آنندراج ) (منتهی الارب ). بیض و گویند صواب نبض است . (از اقرب الموارد). در قاموس «بیض » و در لسان «نبض » آمده (از ابن الاعرابی ) و بنظر مؤلف قول دومی درست تر است . زیرا ذیل همان ماده نوشته...
-
رفن
لغتنامه دهخدا
رفن . [ رِف ْ ف َ ] (ع ص ، اِ) اسب دم دراز. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). گویند اصل آن رِفَّل است . (اقرب الموارد).
-
رفن
لغتنامه دهخدا
رفن . [رِ ف ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان میانکوه بخش اردل شهرستان شهر کرد. سکنه ٔ آن 915 تن . آب آن از رودخانه ٔ سرخون . محصول عمده ٔ آنجا غلات و برنج . صنایع دستی زنان آن گلیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
جستوجو در متن
-
رقص
لغتنامه دهخدا
رقص . [ رَ ] (ع مص ) یا رَقَص .پویه دویدن : و لا یکون الرقص الا للاعب ابل و لما سواه القفز و النقر. (منتهی الارب ). جنبیدن و برجستن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). پویه دویدن . (آنندراج ).- رقص درختان ؛ کنایه از جنبیدن شاخ و برگ درختان به روز باد لی...