کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رفلکس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رفلکس
/refleks/
معنی
واکنش خاصی که گاه در مقابل تحریکاتی در بعضی از گیاهان یا جانوران بهوجود میآید.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رفلکس
فرهنگ فارسی معین
(رِ لِ) [ انگ . ] (اِ.) فعالیتی خودکار یا غیرارادی که از طریق مدارهای عصبی نسبتاً ساده روی دهد، بی آن که لزوماً شعور در آن دخالت داشته باشد، بازتاب . (فره ).
-
رفلکس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: réflexe] (زیستشناسی) refleks واکنش خاصی که گاه در مقابل تحریکاتی در بعضی از گیاهان یا جانوران بهوجود میآید.
-
رفلکس
دیکشنری فارسی به عربی
اِرْتِکاس
-
جستوجو در متن
-
riflers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفلکس
-
backblast
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفلکس
-
reflexed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفلکس شده
-
reinflames
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفلکس کردن
-
suckling reflex
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفلکس شیرین
-
pharyngeal reflex
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفلکس حنجره
-
micturition reflex
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفلکس حفره
-
acquired reflex
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفلکس به دست آورد
-
conditioned reflex
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفلکس مشروط
-
light reflex
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفلکس نور
-
pilomotor reflex
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفلکس پلوموتور