کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رفرم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رفرم
/reform/
معنی
ایجاد تغییرات در ساختارهای سیاسی، اقتصادی یا، اداری یک کشور.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رفرم
فرهنگ فارسی معین
(رِ فُ) [ فر. ] (اِ.) تغییر، اصلاح .
-
رفرم
لغتنامه دهخدا
رفرم . [ رِ فُرْ ] (فرانسوی ، اِ) تغییر اوضاع و تشکیلات بنگاه ، اداره ، شهر، کشور، مذهب و غیره . (فرهنگ فارسی معین ). اصلاحات . || رفرم یا رفرماسیون ، اصلاح دینی . در نیمه ٔ اول قرن 16 م . از مهمترین نهضتهای دینی که در تاریخ دنیا مشهور است روی داد. ب...
-
رفرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: réforme] (سیاسی) reform ایجاد تغییرات در ساختارهای سیاسی، اقتصادی یا، اداری یک کشور.
-
رفرم
واژهنامه آزاد
بهسازی.
-
جستوجو در متن
-
ramificate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفرم
-
رفرماسیون
لغتنامه دهخدا
رفرماسیون . [ رِ فُرْ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) رفرم . رجوع به رفرم شود.
-
رفورم
لغتنامه دهخدا
رفورم . [ رِ فُرْ ] (فرانسوی ، اِ) یا رفرم . رجوع به رفرم شود.
-
strumae
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفرم، گواتر، غمباد، تورم، اتساع و گشاد شدن هر عضوی
-
حرکت
واژگان مترادف و متضاد
۱. تحرک، تکان، جنبش ≠ سکون ۲. قیام، نهضت ≠ رفرم ۳. رحلت، کوچ ≠ اقامت ۴. عزیمت ۵. سیر، گردش ۶. اهتزاز، نوسان ۷. رفتار، عمل ۸. وول ≠ سکون
-
رانک
لغتنامه دهخدا
رانک . (اِخ ) از مورخان نامی آلمان که بسال 1795م . در شهر ویه بدنیا آمد و بسال 1886م . درگذشت . رانک در تاریخ آلمان تا زمان رفرم کتابی در 36جلد تألیف کرد و از لحاظ روشن ساختن وقایع تاریخی خدمت بسزایی بدان کشور انجام داد و از این رهگذر شهرت عظیمی بدس...
-
اصلاح طلب
لغتنامه دهخدا
اصلاح طلب . [ اِ طَ ل َ ] (نف مرکب ) جوینده و خواهنده ٔ اصلاح امور کشور. رفرمیست . خواهنده ٔ تغییرات اساسی در امور کشور بمنظوربهبود اوضاع . ج ، اصلاح طلبان . اصلاح طلبان دسته هایی از سیاستمداران یا احزاب سیاسی باشند که اصلاحات را بی انقلاب و بصورت تک...
-
ادوارد
لغتنامه دهخدا
ادوارد. [ اِ ] (اِخ ) اول ، پادشاه انگلستان (1272 - 1307م .). وی گالواها رامغلوب کرد، با اسکاتلندیان جنگ سخت داد و چون به آزادی پارلمانی احترام میگذاشت ، بدو لقب ژوستینین بریتانیا داد (1239 - 1307م .). و رجوع به تاریخ مغول ص 204 و 245 و 283 شود. || ا...
-
اصلاح
لغتنامه دهخدا
اصلاح . [ اِ ] (ع مص ) راست کردن عصا و چوب را به آتش . (منتهی الارب ). || بصلاح آوردن . (زوزنی ). بصلاح آوردن و نیکو کردن . (آنندراج ). نیکو کردن .(منتهی الارب ). با صلاح آوردن . (مؤید الفضلا) (ناظم الاطباء) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 13). لَم ّ. (تاج...
-
تاگور
لغتنامه دهخدا
تاگور. [ گوُ ] (اِخ ) سر رابیندرانات . شاعر و نویسنده ٔ هندی که در ششم ماه مه 1861 م . مطابق سال 1278 هَ . ق . در کلکته از یک خانواده ٔ شاهی متولد شد. وی جوانترین فرزند «ماهاراشی دیون درانات » و نوه ٔ شاهزاده «دوارکانات تاگور» و خود پیشوای «براهماسام...