کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رفت و آی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رفت و آی
لغتنامه دهخدا
رفت و آی . [ رَ ت ُ ] (اِ مرکب ) اختلاف . (یادداشت مؤلف ). رفت و آمد. (تحفه ٔ اهل بخارا). رجوع به رفت و آمد شود.
-
واژههای مشابه
-
forward reaction
واکنش رفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] واکنش چپ به راست در واکنش دوطرفه
-
moraine
یخرُفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] کومه یا پشته یا دیگر انباشتهای یخساری جورنشدۀ (unsorted) بدون چینه
-
fronthaul
سفر رفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نیمۀ نخست یک سفر دوطرفه از مبدأ به مقصد متـ . رفت
-
follow through
پیرفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] حفظ موقعیت دست خم لحظهای پس از رهش، برای بالا بردن میزان دقت
-
رفت وروب
فرهنگ فارسی معین
(رُ تُ) (مص مر.) روبیدن ، جارو کردن .
-
پی رفت
دیکشنری فارسی به عربی
سلسلة
-
درون رفت
دیکشنری فارسی به عربی
مدخل
-
رفت وامد
دیکشنری فارسی به عربی
مرور
-
پس رفت
دیکشنری فارسی به عربی
کساد
-
طفره رفت
دیکشنری فارسی به عربی
أحْجَمَ
-
كنار رفت
دیکشنری فارسی به عربی
استقال
-
بالا رفت
دیکشنری فارسی به عربی
اِرتَفَعَ
-
ablation moraine
یخرُفت یخکاستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] لایهای از قطعات سنگی که بر روی یخ در طی برسابش یخساری قرار میگیرد