کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رفتار کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رفتار کردن
دیکشنری
acquit, act, bear , behave, comport, deal, demean, deport, do, treat, use, walk
-
جستوجوی دقیق
-
رفتار کردن
لغتنامه دهخدا
رفتار کردن . [ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گذر کردن . (ناظم الاطباء). || سلوک کردن . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). عمل کردن . (فرهنگ فارسی معین ). || پیش آمدن . (ناظم الاطباء). || حرکت کردن . راه رفتن . (فرهنگ فارسی معین ) : خر که کمتر نهند بر وی با...
-
رفتار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
فعل , متعة , مقبض
-
واژههای مشابه
-
کبک رفتار
لغتنامه دهخدا
کبک رفتار. [ ک َ رَ ] (ص مرکب ) آنکه سلوک و رفتار وی مانند کبک زیبا و جمیل باشد. (ناظم الاطباء).خوش خرام : کنیزکی را دید با جمال زیبادلال عنبرموی خورشیددیدار کبک رفتار. (سندبادنامه ص 138).
-
کش رفتار
لغتنامه دهخدا
کش رفتار. [ ک َ رَ ] (ص مرکب ) خوش رفتار. خوش حرکت . (ناظم الاطباء). رجوع به کش شود.
-
گران رفتار
لغتنامه دهخدا
گران رفتار. [ گ ِ رَ ] (ص مرکب ) کندرو. بطی ءالسیر. کسی که به کندی و سنگینی رود.
-
گرم رفتار
لغتنامه دهخدا
گرم رفتار. [ گ َ رَ ] (ص مرکب ) زودخیز. (آنندراج ). گرم رو. سالک : در این صحرای وحشت خضر دلسوزی نمی بینم مگر هم گرم رفتاری چراغم پیش پا دارد.صائب (از آنندراج ).
-
نیک رفتار
لغتنامه دهخدا
نیک رفتار. [ رَ ] (ص مرکب ) نیکوروش . که رفتاری خوب و پسندیده دارد. خوش رفتار.
-
سوء رفتار
فرهنگ واژههای سره
بدرفتار
-
سبک رفتار
لغتنامه دهخدا
سبک رفتار. [ س َ ب ُ رَ ] (ص مرکب ) سریعالسیر در مسافت . (ناظم الاطباء): هَماذی ّ؛ شتر تیزرو و سبک رفتار. (منتهی الارب ). || آنکه دارای رفتاری سبک است . جلف : آه کز قامت چون تیر سبکرفتاران غیر خمیازه ٔ خشکی چو کمان نیست مرا. صائب (از آنندراج ).|| کوک...
-
کش رفتار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] kašraftār خوشرفتار.
-
instrumental behaviour
رفتار ابزاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] رفتاری که از طریق تقویت ایجابی یا سلبی پاسخهای هدف، آموخته یا فراخوانده میشود
-
appetitive behaviour
رفتار اشتیاقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فرایند جستوجوی فعالانۀ مقدم بر رفتار پایانی که دالّ بر تمایل است
-
information behaviour, IB
رفتار اطلاعاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] کنش انسان در مواجهه با منابع و مجراهای اطلاعاتی
-
acquired behaviour
رفتار اکتسابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] واکنشها یا شیوههای پاسخدهی که ارثی نیستند، بلکه فرد در طول زندگی خود تحت تأثیرات محیطی کسب میکند