کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رفتار و کردار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اعمال و کردار
فرهنگ گنجواژه
رفتار
-
اهرمن
لغتنامه دهخدا
اهرمن . [ اَ رِ م َ ] (اِخ ) آهرمن . (شرفنامه ٔ منیری ) (صحاح الفرس ). اهریمن . (اوبهی ). راهنمای بدیها باشد چنانکه یزدان راهنمای نیکیهاست وشیطان و دیو را نیز گویند و به کسر ثالث هم آمده است . (برهان ) (هفت قلزم ). شیطان و رهنمای بدیها و به اعتقاد مج...
-
نیک روش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] nikraveš آنکه رفتار و کردار نیکو دارد؛ نیکوروش؛ خوشرفتار.
-
خودپسند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xodpasand کسی که کردار و رفتار و صفات خود را پسندیده و بیعیب میداند.
-
نیک کردار
لغتنامه دهخدا
نیک کردار. [ ک ِ ] (ص مرکب ) نیکوکار. (ناظم الاطباء). خوش رفتار. نیک رفتار : ساقی شکردهان و مطرب شیرین سخن همنشینی نیک کردار و ندیمی نیک نام .حافظ.
-
ارنیکا
واژهنامه آزاد
آریایی نیکو کردار ، آریایی نیکو رفتار ، آریایی خوب و زیبا.
-
خودستا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹خودستای› xodsetā ویژگی کسی که کردار و رفتار خود را میستاید و از فضلیت و برتری خود صحبت میکند.
-
آر
واژهنامه آزاد
این پسوند مفهوم «بسیاری یک کار» را می رساند. مانند:کشتار، رفتار، کردار، گفتار و...
-
ارنیکا
فرهنگ نامها
(تلفظ: arnikā) آریایی نیکو کردار ، آریایی نیکو رفتار ، آریایی خوب و زیبا.
-
انسانیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: انسانیّة] 'ensāniy[y]at ۱. انسان بودن.۲. (اسم) رفتار و کردار خوب مطابق اصول اخلاقی.
-
کردار
لغتنامه دهخدا
کردار. [ ک ِ ] (اِمص ، اِ) کرده . شغل و عمل و کار. (برهان ). فعل . (آنندراج ) (یادداشت مؤلف ). کوشش پیوسته در کار.هر عملی که انسان همیشه بدان مشغول باشد. کسب . صنعت . پیشه . اشتغال . اهتمام . (ناظم الاطباء). || به فعل آوردنیها باشد از نیک و بد. (بره...
-
دژبانی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) dežbāni ۱. (نظامی) قسمت کوچکی از سازمان ارتش برای مراقبت در رفتار و کردار سربازان و افسران و جلوگیری از کارهای خلاف آنان.۲. (حاصل مصدر) [قدیمی] عمل و شغل دژبان.
-
دژبان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) dežbān ۱. مٲموری که در دژبانی برای مراقبت در کردار و رفتار سربازان و افسران گماشته میشود.۲. (اسم) نگهبان دژ؛ نگاهبان قلعه و حصار؛ کوتوال؛ قلعهبیگی؛ دژدار.
-
سهیدخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: sa(o)hi doxt) (سَهی = درست و راست ، سُهی = سُها (ستاره) + دخت = دختر) ، دختر درست و راست ؛ (به مجاز) راست کردار و درست رفتار ، و یا دختری که چون ستارهی سُها است .
-
فرنگی مآب
لغتنامه دهخدا
فرنگی مآب . [ ف َرَ م َ ] (ص مرکب ) آنکه در رفتار و کردار خود شیوه ٔ فرنگیان پیش گیرد. کسی که به طرز فرنگی زندگی کند.