کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رفادة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رفادة
لغتنامه دهخدا
رفادة. [ رِ دَ ] (ع اِ) یا رِفادت . رفاده . بالشی که زیر زین ستور نهند تا برآید. (یادداشت مؤلف ). قوم زین و پالان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آورم مانندی که در زیر زین و پالان نهند. (ناظم الاطباء). دعامه ٔ زین و پالان و جز آن . (از اقرب الموارد). |...
-
رفادة
لغتنامه دهخدا
رفادة. [ رِ دَ ] (ع مص ) مصدر به معنی رَفد. (ناظم الاطباء). رجوع به رفد در معنی مصدر شود.
-
رفادة
لغتنامه دهخدا
رفادة. [ رِ دَ] (ع اِ) رفاده . پارچه ای که بدان جراحت را بندند. رگ بند. خسته بند. حقیبه . (یادداشت مؤلف ). خسته بند. هر چیز که بدان زخم را بندند. مریشم . (ناظم الاطباء) : آنچه حاضر بود از این داروها بر جراحت ذرور کنند... و خرقه ٔ کتان به سپیده ٔ خای...
-
واژههای مشابه
-
رفاده
فرهنگ فارسی معین
(رِ دَ یا دِ) [ ع . رفادة ] (اِ.) 1 - زخم بند. 2 - زین .
-
رفاده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: رفادَة] [قدیمی] refāde ۱. پارچهای که روی زخم و جراحت میبستند؛ مرهم؛ کمپرس.۲. بالش.
-
واژههای همآوا
-
رفادت
لغتنامه دهخدا
رفادت . [ رِ دَ ] (ع اِ) رفادة. رجوع به رِفادَه و رفادة در معنی اسمی شود.
-
جستوجو در متن
-
رفادت
لغتنامه دهخدا
رفادت . [ رِ دَ ] (ع اِ) رفادة. رجوع به رِفادَه و رفادة در معنی اسمی شود.
-
تفچین
لغتنامه دهخدا
تفچین . [ ت َ ] (نف مرکب ) که حرارت برچیند مانند پاره ای ضمادها و رفاده ها. رفاده ٔ شکر سرب تفچین است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
stupes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
stupes، حوله داغ، رفاده، ضماد گرم، حوله، لحافک زخم
-
stupe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ستاره، حوله داغ، رفاده، ضماد گرم، حوله، لحافک زخم
-
مرفد
لغتنامه دهخدا
مرفد. [ م ُ ف ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ارفاد. رجوع به ارفاد شود. || بازیگر. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || رفاده سازنده . (منتهی الارب ). رجوع به رِفادة شود.
-
ارفاد
لغتنامه دهخدا
ارفاد. [ اِ ] (ع مص ) یاری دادن . (منتهی الأرب ). اعانة. (تاج المصادر بیهقی ). || دادن چیزی . (منتهی الأرب ). اعطاء. (تاج المصادر بیهقی ). || رفاده (جراحت بند و رگ بند) ساختن ستور را. رفاده ساختن برای ستور. (منتهی الأرب ).