کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رغیف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رغیف
/raqif/
معنی
۱. گردۀ نان.
۲. گلولۀ خمیر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رغیف
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - گردة نان . 2 - گلولة خمیر. ج . ارغفه . رغفان .
-
رغیف
لغتنامه دهخدا
رغیف . [ رَ ] (ع اِ) نان ستبرکرده . گرده ٔ نان تنک . (از کشاف زمخشری ). نان گرده . ج ، اَرغِفَة و رُغُف و رُغفان و تَراغیف . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). گرده ٔ نان . (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). گرده . (دهار). (مهذب الاسماء). گرد...
-
رغیف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] raqif ۱. گردۀ نان.۲. گلولۀ خمیر.
-
واژههای مشابه
-
رغيف
دیکشنری عربی به فارسی
قرص نان , کله قند , تکه , وقت را بيهوده گذراندن , ولگردي کردن
-
جستوجو در متن
-
قرص نان
دیکشنری فارسی به عربی
رغيف
-
کله قند
دیکشنری فارسی به عربی
رغيف
-
وقت را بیهوده گذراندن
دیکشنری فارسی به عربی
رغيف
-
رغف
لغتنامه دهخدا
رغف . [ رُ غ ُ ] (ع اِ) ج ِ رَغیف . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). ج ِ رغیف به معنی نان گرده . (آنندراج ). رجوع به رَغیف شود.
-
تراغیف
لغتنامه دهخدا
تراغیف . [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ رغیف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به رغیف شود.
-
رغفان
لغتنامه دهخدا
رغفان . [ رُ ] (ع اِ) ج ِ رَغیف . (ناظم الاطباء) (دهار) (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به رغیف شود.
-
ولگردی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
رغيف , شريب , صعلوک , متشرد , هيکل
-
شاباتی
لغتنامه دهخدا
شاباتی . (اِ) چاباتی . چاپاتی . گِرده . رغیف . رجوع به شاباطی و چاپاتی شود.
-
ارغفة
لغتنامه دهخدا
ارغفة. [ اَ غ ِ ف َ ] (ع اِ) ج ِ رَغیف .