کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رغوة الحجامین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رغوة الحجامین
لغتنامه دهخدا
رغوة الحجامین . [ رُغ ْ وَ تُل ْ ح َج ْ جا ] (ع اِ مرکب ) سفنج . اسفنج . مرشفة. نشگرد گازران . اسفنج البحر. (یادداشت مؤلف ). اسفنج است . (اختیارات بدیعی ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به اسفنج شود.
-
واژههای مشابه
-
رغوه
لغتنامه دهخدا
رغوه . [ رَغ ْ وِ ] (اِ) گنجشگی که سرش سرخ باشد. (ناظم الاطباء).
-
رغوه
لغتنامه دهخدا
رغوه . [ رِغ ْ وِ ] (ع اِ) کف هر چیز خواه شیر باشد یا جز آن . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
نشکرد گازران
لغتنامه دهخدا
نشکرد گازران . [ ن َ ک َ دِ زُ ] (ترکیب اضافی ) به معنی اسفنج است که ابر بوده باشد و آن چیزی است مانند نمد کرم خورده و آن را به عربی هرشفة و رغوة الحجامین گویند. (برهان قاطع). ابر مرده . سفنج . اسفنج . (یادداشت مؤلف ).