کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رغال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رغال
لغتنامه دهخدا
رغال . [ رَ ] (ع اِ) داه و کنیز . (ناظم الاطباء). داه . (منتهی الارب ).- ابنارَغال ؛ دو کوه اند نزدیک ضریه . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
رقال
لغتنامه دهخدا
رقال . [ رِ ] (ع اِ) ج ِ رَقلَة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ِ رقلة، به معنی خرمابن بلند که دست بدان نرسد. (آنندراج ). رجوع به رقلة شود.
-
جستوجو در متن
-
غمیر
لغتنامه دهخدا
غمیر. [ غ ُ م َ ] (اِخ ) جایی است میان ذات عَرق و البستان ، و پیش از غمیر در دو میلی آن قبر ابی رغال واقع است . (از معجم البلدان ).
-
قسی
لغتنامه دهخدا
قسی . [ ق َ سی ی ] (اِخ ) ابن منیةبن بنیت بن یقدم ، از طائفه ٔ بنی ایاد، مکنی به ابورغال و ملقب به ثقیف . صاحب قبری است که بین مکه و طائف قرار دارد و تا به امروز سنگسار میشود. وی پدر قبیله ای از هوازن و از دوره ٔ جاهلیت است ، و در نام و نسب و اصل او ...
-
داه
لغتنامه دهخدا
داه . (اِ) کنیزک . (برهان ) (غیاث ). امه . خدمتکار کنیز. مولاة. جاریه . وصیفه . خادمه . پرستار. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) (برهان ). مقابل بنده . مقابل عبد. دَدَه . پرستار چون زن باشد. قثام . ام دفار. دفار. رغال . معز. کهداء. (منتهی الارب ). کنیزی...