کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رعشه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
رعشه دار
دیکشنری فارسی به عربی
مرتجف
-
رعشه گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
اِرْتَعَدَ
-
delirium tremens 1
روانآشفتگی رعشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] روانآشفتگی ناشی از میبارگی که معمولاً بهصورت نشانگان ترک در میبارگان کهنهکار دیده میشود
-
واژههای همآوا
-
راشح
لغتنامه دهخدا
راشح . [ ش ِ ] (ع ص ) تراوش کننده . ترشح کننده . || خوی مانندی است که از سنگها برآید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (المنجد). (ناظم الاطباء). ج ، رواشح . (المنجد). || کوهی که بن آن تر باشد. ج ، رواشح . (منتهی الارب ) (المنجد) (اقرب الموارد) (ناظم الا...
-
راشح
لغتنامه دهخدا
راشح .[ ش ِ ] (ع ص ، اِ) هر چیز که بر زمین رود از سوام و هوام . ج ، رواشح . (المنجد). (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || شتربچه ٔ برفتار آمده با مادر. ج ، رواشح . (منتهی الارب ) (المنجد): فصیل راشح ؛ شتربچه ٔ برفتار آمده با مادر. (ناظم ...
-
جستوجو در متن
-
از سرما لرزیدن
دیکشنری فارسی به عربی
رعشة
-
مرتجف
دیکشنری عربی به فارسی
لرزان , مرتعش , رعشه دار
-
لرز
دیکشنری فارسی به عربی
ارتجف , رعشة , هزة
-
لرزه
دیکشنری فارسی به عربی
ارتجف , جرة , رعشة
-
فراخه
فرهنگ فارسی معین
(فَ خِ) (اِمص .) لرزه ، رعشه .
-
لرز
فرهنگ فارسی معین
(لَ رْ) (اِ.) لرزه ، رعشه .
-
trembliest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرزنده، لرزان، مرتعش، رعشه دار
-
tremblier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرزش، لرزان، مرتعش، رعشه دار
-
trembly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرزش، لرزان، مرتعش، رعشه دار