کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رعد و برق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رعد و برق
فرهنگ واژههای سره
تندر و آذرخش، آذرخش
-
واژههای مشابه
-
رَّعْدُ
فرهنگ واژگان قرآن
رعد - تندر
-
رعد زدن
دیکشنری فارسی به عربی
رعد
-
حمله رعد اسا
دیکشنری فارسی به عربی
هجوم خاطف
-
حمله رعد اسا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
هجوم خاطف
-
رعد وبرق زدن
دیکشنری فارسی به عربی
انفجر
-
باصدای رعد اسا ادا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
رعد
-
واژههای همآوا
-
رعدوبرق
واژهنامه آزاد
جرقۀ ابرها هنگام به هم خوردن
-
جستوجو در متن
-
ابراق
لغتنامه دهخدا
ابراق . [ اِ ] (ع مص ) برق افتادن بر کسی . رسیدن برق کسی را.زدن برق کسی را. || برداشتن ناقه دم خود را در اثر آبستنی . || ترسانیدن مردم . بیم کردن . توعید کردن . تهدید کردن . (زوزنی ). || ریختن آب بر روغن زیت . || تندر و درخش آوردن آسمان . || برق افتا...
-
برق
لغتنامه دهخدا
برق . [ ب َ ] (ع اِ) ابرنجک . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی ). روشنیی که آنرا بفارسی درخش گویند. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آتشک . (برهان ). آتشه . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). آذرخش . آذرگشسب . برخ . بخنوه . (ناظم الاطباء). آذرخش . (منتهی الارب ). ارتجک . بومه ....
-
thundershower
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رعد و برق، رگبار همراه با رعد و برق
-
thunderstorms
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رعد و برق، توفان تندری، طوفان رعد و برق، توفان همراه با اذرخش و صاعقه