کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رعده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رعده
/ra'de/
معنی
اضطراب و لرزه از ترس یا حالت دیگر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رعده
فرهنگ فارسی معین
(رِ دَ یا دِ) [ ع . رعدة ] (اِمص .) لرزه ، جنبش ، تشنج .
-
رعده
لغتنامه دهخدا
رعده . [ رَ دَ / دِ ] (ع اِ) رَعدَة. لرزه . جنبش . تشنج . (فرهنگ فارسی معین ). رعشه . لرزه . لرز. ارتعاش . ارتعاد. لرزش . اضطراب و آن مقدمه ٔ رعشه باشد. (یادداشت مؤلف ).
-
رعده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رعدَة] [قدیمی] ra'de اضطراب و لرزه از ترس یا حالت دیگر.
-
واژههای مشابه
-
رعدة
لغتنامه دهخدا
رعدة. [ رَ دَ ] (ع اِ) لرزه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
رعدة
لغتنامه دهخدا
رعدة. [ رِ دَ] (ع اِ) رَعدَة. (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (یادداشت مؤلف ). لرزه ای که از ترس و جز آن عارض شود. (از اقرب الموارد). رجوع به رَعدَة شود.
-
واژههای همآوا
-
راده
لغتنامه دهخدا
راده . [ رادْ دَ ] (ع اِ) به اصطلاح کتابت علامت و یا عددی که بر بالای سطری گذارند تا دلالت کند و نشان دهد کلام محذوف و از تو افتاده ای را که در حاشیه نوشته اند. (ناظم الاطباء). علامتی از اعداد یا چیز دیگر که در متن کتابی نهند و همان علامت را در حاشیه...
-
جستوجو در متن
-
نفیضی
لغتنامه دهخدا
نفیضی . [ ن ِف ْ فی ضا ] (ع اِ) جنبش . لرزه . (منتهی الارب ). حرکة. رعدة. نِفِضی ّ̍. (اقرب الموارد). || (مص ) نفض . (ناظم الاطباء).
-
انجاج
لغتنامه دهخدا
انجاج . [ اِن ْ ن ِ ] (اِ) حب انجاج ؛ حبی است مرکب هندیان را که در فالج و لقوه و صرع و رعده و خشکی اعصاب بکار است . (یادداشت مؤلف ).
-
نفضی
لغتنامه دهخدا
نفضی . [ ن َ ف َ ضا / ن ِ ف ِض ْ ضا ] (ع اِ) جنبش . لرزه . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). حرکت . رعده . (از اقرب الموارد). نفیضی . (منتهی الارب ).
-
نحواء
لغتنامه دهخدا
نحواء. [ ن ُ ح َ ] (ع ، اِمص ، اِ) لرزه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رعدة. (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). || یازیدگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). تمطی . (معجم متن اللغة) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
-
قفة
لغتنامه دهخدا
قفة. [ ق َف ْ ف َ ] (ع ص ) مرد ریزه اندام یا پست قد سست . (منتهی الارب ). رجوع به قُفّة شود. || (اِ) فسره و لرزه تب و فراخه ٔ آن . (منتهی الارب ). رعدة تأخذ من الحمی و قشعریره . (اقرب الموارد). رجوع به قُفّة و قِفّة شود.
-
قفة
لغتنامه دهخدا
قفة. [ ق ِف ْ ف َ ] (ع اِ) گوه بچه ٔ نوزاده . (منتهی الارب ). نخست چیز که از شکم نوزاد برآید. (اقرب الموارد). || فسره و لرزه تب و فراخه ٔ آن . (منتهی الارب ). رعدة تأخذ من الحمی و قشعریرة. (اقرب الموارد). و رجوع به قَفّة و قُفّة شود.