کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رعدآسا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رعدآسا
/ra'd[']āsā/
معنی
رعدمانند؛ همچون رعد؛ مانند رعد: بانگ رعدآسا.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تندرآسا، تندروار، غران، غرشکنان
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رعدآسا
واژگان مترادف و متضاد
تندرآسا، تندروار، غران، غرشکنان
-
رعدآسا
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص مر.) مانند رعد، همچون تندر.
-
رعدآسا
لغتنامه دهخدا
رعدآسا. [ رَ ] (ص مرکب ) مانند رعد. همچون تندر. رعدوار. (یادداشت مؤلف ). مانند رعد. همچون تندر: آوای رعد آسا. (فرهنگ فارسی معین ).
-
رعدآسا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [مجاز] ra'd[']āsā رعدمانند؛ همچون رعد؛ مانند رعد: بانگ رعدآسا.
-
جستوجو در متن
-
آسا
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) 1 - زیب ، زینت . 2 - وقار، تمکین . 3 - طرز، روش . 4 - پسوندی است که شباهت را می رساند مانند: رعدآسا.
-
رعدوار
لغتنامه دهخدا
رعدوار. [ رَ وا ] (ص مرکب ) رعدآسا. مانند رعد و تندر. (ناظم الاطباء) : چو آن بندی آگاه گردد ز کارخروشد خروشیدنی رعدوار.نظامی .
-
آسا
لغتنامه دهخدا
آسا. (پسوند) اَسا. ادات تشبیه است . مثل . مانند. گون . گونه . شبه . وار. سان . سا. نظیر. شکل . صفت : آسمان آسا. بحرآسا. پادشاه آسا. پیل آسا. ترک آسا. خاقانی آسا. خورآسا. دلیرآسا. دودآسا. راهب آسا. رعدآسا. زمین آسا. ساسیاآسا. شیرآسا. عندلیب آسا. فلک آ...
-
طاقدیس
لغتنامه دهخدا
طاقدیس . (اِخ ) تخت طاقدیس . تخت خسرو پرویز را که از فریدون به وی رسیده بود طاقدیس میگفتند. گویند جمیع حالات فلکی و نجومی در آن ظاهر میشده و آن سه طبقه بوده و در هر طبقه جمعی از ارکان دولت او جابجا قرار میگرفته اند و خسرو پرویز بر آن تخت ملحقات و تصر...