کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رطوبتپزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
moisture curing
رطوبتپزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] پخته شدن پوشش براثر قرار گرفتن در معرض رطوبت محیط
-
واژههای مشابه
-
رطوبت
واژگان مترادف و متضاد
تری، نمداری، نمناکی ≠ خشکی
-
رطوبت
فرهنگ واژههای سره
نم
-
humidity
رطوبت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] میزان بخار آب موجود در هوا
-
رطوبت
فرهنگ فارسی معین
(رُ بَ) [ ع . رطوبة ] 1 - (مص ل .) تر شدن . 2 - (اِمص .) نمناکی ، تری .
-
رطوبت
لغتنامه دهخدا
رطوبت .[ رُ ب َ ] (ع اِمص ، اِ) تر شدن . مرطوب گشتن . (فرهنگ فارسی معین ) (یادداشت مؤلف ). تری . بلل . نم . مقابل یبوست . مقابل خشکی . (یادداشت مؤلف ). نمناکی . مقابل خشکی و یبوست . (از فرهنگ فارسی معین ). یکی از کیفیات محسوسه ٔ ملموسه رطوبت است و ...
-
رطوبت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رطوبة] rotubat ۱. تری؛ نمناکی.۲. نرمی؛ ملایمت.
-
رطوبت
دیکشنری فارسی به عربی
رطوبة , رطب
-
پزی
لغتنامه دهخدا
پزی . [ پ َ ] (حامص ) مزید مؤخر که بدنبال بعض کلمات آید از فعل پختن و به کلمه معنی عَمَل پختن و محل پختن دهد: آجرپزی . کوره پزی . صابون پزی . کله پزی . شیرینی پزی . حلواپزی .
-
رطوبت دارد
فرهنگ واژههای سره
نم دارد
-
psychrometer
رطوبتسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابزاری برای سنجش رطوبت جوّ متشکل از دو دماسنج تَر و خشک
-
psychrometric
رطوبتسنجشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] مربوط به سنجش رطوبت
-
psychrometry
رطوبتسنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دانش و فنّاوری سنجش رطوبت
-
absolute humidity, vapour concentration
رطوبت مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نسبت جِرم بخار آب موجود در هوا به حجم مخلوط هوا و بخار آب متـ . چگالی بخار آب water vapour density, vapour density