کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رطل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اوقیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اَوقیَة] ‹وقیه› [قدیمی] 'o[w]qiye جزئی از رطل؛ یکدوازدهم رطل؛ قریب ۷ مثقال.
-
رطلة
لغتنامه دهخدا
رطلة. [ رِ ل َ ] (ع ص ) مؤنث رطل به معنی اسب سبکرو. (از اقرب الموارد). رجوع به رِطل و رَطل شود.
-
pottle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طلسم، مشروب، رطل یکمنی، رطل شراب، پیمانه وزنی برابر نیم گالن
-
رطلة
لغتنامه دهخدا
رطلة. [ رَ ل َ ] (ع ص ) مؤنث رطل . (منتهی الارب ). مؤنث رطل به معنی اسب سبکرو. (از آنندراج ). رجوع به رَطل شود.
-
رطول
لغتنامه دهخدا
رطول . [ رُ ] (ع مص ) مصدر به معنی رَطل . (منتهی الارب ). رجوع به رَطل شود.
-
قسط رومی
لغتنامه دهخدا
قسط رومی . [ ق ُ طِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسط شیرین است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به قُسط شود. || بیست اوقیه است و انطاکی و مصری 18 اوقیه است و گویند چهار رطل است و قسط عسل در یونان یک رطل است و گویند یک رطل و نیم و گویند دو رطل و نیم و قسطالش...
-
ارطال
لغتنامه دهخدا
ارطال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ رطل . (دهّار).
-
کوب
لغتنامه دهخدا
کوب . (اِ) مقدار سه رطل . (مفاتیح العلوم از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). وزنی معادل سه رطل . (یادداشت ایضاً).
-
رطلی
لغتنامه دهخدا
رطلی . [ رَ ] (ص نسبی ) منسوب به رطل . || آنکه رطل باده کشد. (فرهنگ فارسی معین ) : من به نیروی عشق و عذر شراب کردم آنها که رطلیان خراب .نظامی .
-
حرانی
لغتنامه دهخدا
حرانی . [ ح َرْ را ] (ص نسبی )نسبت به حران . عده ای از رجال بدین نسبت شهرت دارند.ولیکن فیروزآبادی در قاموس گوید: و النسبة الیه [ حران ] حرنانی و لاتقل حرانی و ان کان قیاساً، و شارح زبیدی و یاقوت گویند: این مانند آن است که نسبت به مانی را منانی گویند ...
-
poundage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوندا، محصور سازی، مقدار پولی برحسب لیره، وزن چیزی برحسب پوند یا رطل
-
poundages
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوندها، محصور سازی، مقدار پولی برحسب لیره، وزن چیزی برحسب پوند یا رطل
-
سخون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] so(a)xun = سخن: ◻︎ بودنی بود می بیار اکنون / رطل پر کن مگوی بیش سخون (رودکی: ۵۴۶).
-
pounder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پودر، کوبنده، وزن شده برحسب رطل، هاون، برحسب لیره
-
طالنطن
لغتنامه دهخدا
طالنطن . [ ل ِ طُ ] (معرب ، اِ) وزنی است معادل یکصدوبیست وپنج رطل . و این رطل یک دوازده ٔ اوقیه باشد. (مفاتیح خوارزمی ) (ابن الندیم ). || پول یونانی . (قفطی ). رجوع به تالان شود.