کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رضیالدین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
رضی الدین
لغتنامه دهخدا
رضی الدین . [ رَ ضی یُدْ دی ] (اِخ ) لقب سلیمان بن مظفر جیلی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به سلیمان (بن مظفر) شود.
-
رضی الدین
لغتنامه دهخدا
رضی الدین . [ رَ ضی یُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن حسن استرآبادی . رجوع به رضی (امام رضی الدین محمدبن حسن ...) شود.
-
رضی الدین
لغتنامه دهخدا
رضی الدین . [ رَ ضی یُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن محمد شفیع مؤلف کتاب «مطلع» به زبان فارسی در علم عروض و قافیه و بدیع و معانی و بیان که خود مستوفی دربارشاه عباس ثانی (1077 - 1052 هَ . ق .) بوده است . رجوع به فهرست کتابخانه ٔ سپهسالار ج 2 ص 450 و 451 شود.
-
رضی الدین
لغتنامه دهخدا
رضی الدین . [ رَ ضی یُدْ دی ] (اِخ ) یا رضی الدین نیشابوری . استاد الائمة، دانشمند و شاعر نیمه ٔ دوم قرن 6 (وفات 598 هَ . ق .). عوفی او را در فقه و خلاف صاحب اطلاع و اثر دانسته و گفته است که هرگاه از اشتغال به این گونه مطالب خسته می شد قصیده ای نظم م...
-
رضی الدین
لغتنامه دهخدا
رضی الدین . [ رَ ضی یُدْ دی ] (اِخ ) یوسف بن حیدرةبن حسن رهبی ، مکنی به ابوالحجاج طبیب ، شاگرد ابراهیم سامری است . وی از شرح فصول ابن الطبیب و مختصر ابن ابی صادق تهذیبی ترتیب داده است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 263 و 264 و 265 و ج...
-
رضی الدین
لغتنامه دهخدا
رضی الدین . [ رَ ضی یُدْ دی ](اِخ ) رضی الدین بن عبدالرحمان بن احمد هیتمی سعدی . فاضل مصری از بنی سعد (وفات : مکه 1041 هَ . ق ./ 1631 م .). نسبت وی به محله ٔ ابوالهیتم [مصر] است . وی متصوف بود و عده ای از کتب را مختصر کرد و رساله ای در ترجمه ٔ شیخ اک...
-
رضی الدین
لغتنامه دهخدا
رضی الدین . [ رَ ضی یُدْ دی ] (ع اِ مرکب ) پسندیده ٔ دین . (فرهنگ فارسی معین ).
-
رضی
فرهنگ نامها
(تلفظ: raziy) (عربی) خشنود ، راضی .
-
رضی
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (ص .) مرد خشنود.
-
رضی
لغتنامه دهخدا
رضی . [ رَ ] (اِخ ) (امیر...) لقب امیر نوح بن منصوربن نوح سامانی است که نویسندگان به وی داده اند. (یادداشت مؤلف ) (تاریخ بیهقی ادیب حاشیه ٔ ص 204). رجوع به نوح بن منصور... شود.
-
رضی
لغتنامه دهخدا
رضی . [ رَ ] (اِخ ) استرآبادی . یا رضی الدین استرآبادی . امام رضی الدین محمدبن حسن استرآبادی که در حدود سال 700 هَ . ق . زنده بوده و به خط خود در آخر نسخه ٔ خطی کتابش (شرح الکافیه ) نوشته (...شوال سنه ٔ 684 هَ . ق .). صاحب روضات الجنات گوید: «من ازاس...
-
رضی
لغتنامه دهخدا
رضی . [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان خیاو. سکنه ٔ آن 752تن . آب آن از چشمه و رود. محصول عمده ٔ آنجا غلات و حبوب . راه آن شوسه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
رضی
لغتنامه دهخدا
رضی . [ رَ ] (اِخ ) رضی آرتیمانی . میرزا رضی پدر میرزا ابراهیم ادهم ، معاصر شاه عباس اول . آرتیمان از محال تویسرکان است . سرخلیفه ٔ عارفان آگاه و مسند معرفت را شاه بود. فروتن و باگذشت بود و اشعار زیر از اوست :بس که بر سر زدم ز فرقت یارکارم از دست رفت...
-
رضی
لغتنامه دهخدا
رضی . [ رَ ] (اِخ ) رضی ابوبکر. یا رضی قدسی . ابن عمربن سالم قسطنطینی قدسی شافعی نحوی ، در قدس بزرگ شد وفنون عربی را از ابن معط و ابن حاجب فراگرفت . و ابن معط داماد او بود. رضی در فقه نیز مهارت بسزا داشت و مرجع استفاده ٔ جمعی وافر بود. وی در سال 695 ...
-
رضی
لغتنامه دهخدا
رضی . [ رَ ] (اِخ ) رضی سمرقندی .امیر رضی الدین علی برادر دولتشاه سمرقندی . از گویندگان قرن نهم هجری قمری و معاصر بابر شاه بود. به پارسی و ترکی از وی اشعاری باقی است . از آن جمله است :با خیالش سرعتی در منظر جان خلوت است نیست جز جان محرمی آن نیز بر در...