کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رضفات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رضفات
لغتنامه دهخدا
رضفات . [ رَ ض َ ] (ع اِ) ج ِ رَضْفَة. (یادداشت مؤلف ) (مهذب الاسماء).- رضفات العرب ؛ چهار قبیله اند از عرب : شیبان وتغلب و بهراء و ایاد، از لحاظ سخت کوشی در جنگ رضفات نامیده شده اند. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).و رجوع به رَضْفة شود.
-
واژههای همآوا
-
رزفات
لغتنامه دهخدا
رزفات . [ رَ زَ ] (ع اِ) رزفات بلد؛ جایهای نزدیک شهر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). در اقرب الموارد رَزّافات البلد است .
-
جستوجو در متن
-
رضفة
لغتنامه دهخدا
رضفة. [ رَ ض َ ف َ ] (ع اِ) داغی که به سنگ تفسان کرده باشند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). داغی که به سنگ تافته کنند. ج ، رَضَف ، رَضَفات . (از اقرب الموارد). || یکی رَضْف ، بمعنی سنگهای تفسیده که شیر را به وی در جوش آرند. و فی المثل : خذ...
-
رضفه
لغتنامه دهخدا
رضفه . [ رَ ف َ / ف ِ ] (از ع ، اِ) یا رضفة. کنده ٔ زانو. گردنای زانو. (دهار) (مهذب الاسماء). عین الرکبه ، و آن استخوانی است مستدیرالشکل . کشکک . کاسه ٔزانو. سر زانو. (یادداشت مؤلف ). استخوان قابک زانوکه گردنا نیز گویند. (از ناظم الاطباء). ج ، رَضَف...