کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رضا و رغبت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رضا و رغبت
فرهنگ گنجواژه
میل.
-
واژههای مشابه
-
غلام رضا
لغتنامه دهخدا
غلام رضا. [ غ ُ رِ ] (اِخ ) استاد غلام رضا شیشه گر.صاحب مسند ارشاد به زمان ناصرالدین شاه به طهران .
-
غلام رضا
لغتنامه دهخدا
غلام رضا. [ غ ُ رِ ] (اِخ ) یزدی ، متخلص به حیران . از شعرای قرن سیزدهم هجری قمری بود. او در مصلی صفدرخان در یزد مکتبداری داشته ، درخط نسخ ماهر بوده است . (از تاریخ یزد آیتی ص 287).
-
رضا دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) راضی شدن ، رضایت دادن .
-
ده رضا
لغتنامه دهخدا
ده رضا. [ دِه ْ رِ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در8هزارگزی جنوب خاوری ده دوست محمد. سکنه ٔ آن 150 تن . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
ده رضا
لغتنامه دهخدا
ده رضا. [ دِه ْ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریگان بخش فهرج شهرستان بم . واقع در 39هزارگزی جنوب خاوری فهرج . سکنه ٔ آن 350 تن . آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
ده رضا
لغتنامه دهخدا
ده رضا. [ دِه ْ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریگان بخش فهرج شهرستان بم . واقع در 42هزارگزی جنوب خاوری فهرج . سکنه ٔ آن 161 تن . آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
رضا خوانساری
لغتنامه دهخدا
رضا خوانساری . [ رِ خوا / خا ] (اِخ ) رجوع به رضا (از گویندگان متأخر...) شود.
-
رضا قزوینی
لغتنامه دهخدا
رضا قزوینی . [ رِ ق َزْ ] (اِخ ) محمدرضا. رجوع به رضا (محمدرضا...) شود.
-
رضا کلهر
لغتنامه دهخدا
رضا کلهر. [ رِ ک َ هَُ ] (اِخ ) خطاط نامی عصر قاجار. رجوع به رضا (میرزا رضای کلهر...) شود.
-
رضا لاهیجانی
لغتنامه دهخدا
رضا لاهیجانی . [ رِ ] (اِخ ) رجوع به رضا (رضا شکر...) شود.
-
رضا محله
لغتنامه دهخدا
رضا محله . [ رِ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سیاهکل رود بخش رودسر شهرستان لاهیجان . سکنه 150 تن . آب آن از نهر سیاهکل رود.محصول آنجا برنج . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
رضا داشتن
لغتنامه دهخدا
رضاداشتن . [ رِ ت َ ] (مص مرکب ) رضامندی داشتن . میل داشتن . راضی بودن . مایل بودن . (یادداشت مؤلف ).
-
شاه رضا
لغتنامه دهخدا
شاه رضا. [ رِ ] (اِخ ) نام سرسلسله ٔ دودمان پهلوی . رجوع به رضاشاه ... شود.