کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رضایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رضایی
لغتنامه دهخدا
رضایی . [ رِ ] (اِخ ) علی بن محمدبن اخت مولی یحیی شیخ الاسلام ، متوفای 1039 هَ . ق . که قاضی مصر بوده . او راست : 1- دیوانی به ترکی 2- مختصر خریدة القصرعماد کاتب موسوم به عود الشباب . (یادداشت مؤلف ).
-
رضایی
لغتنامه دهخدا
رضایی . [ رِ ] (اِخ ) نام طایفه ای از کردان . (یادداشت مؤلف ).
-
رضایی
لغتنامه دهخدا
رضایی . [ رِ ] (اِخ ) یا رضایی کاشانی . از شعرای قرن دهم هجری ایران بوده است و به عمل کتابت امرار معیشت می نموده و در سال 980 هَ . ق . به امر عبداﷲخان اوزبک در خراسان مقتول شده است . از اشعار اوست :سینه ام شد چاک چاک از بس که امشب دل تپیدوعده ٔ وصل ت...
-
رضایی
لغتنامه دهخدا
رضایی . [ رِ ] (اِخ ) یا رضایی نوربخشی یا رضایی رازی . شاه رضا خلف شاه بهاءالدین . به لیاقت و قابلیت و عَذْب البیانی تخم محبت خود در مزرع دلها می کاشت و در بازی شطرنج دستی داشت . رباعی :ای کرده عبادت ریایی فن خودآراسته از لباس عصیان تن خودطوقیست به گ...
-
رضایی
لغتنامه دهخدا
رضایی . [ رِ ] (اِخ ) یا محمود رضایی . از گویندگان قرن دهم هجری عثمانی و از پیروان طریق نقشبندی بود و بواسطه ٔ انتساب به رستم پاشا وزیر نامی ، نفوذ و قدرت فوق العاده ای کسب کرد. به سال 988 هَ . ق . درگذشت . (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
رضایی
لغتنامه دهخدا
رضایی . [ رِ ] (ص نسبی ) رضائی . هر چیز منسوب به رضا. (یادداشت مؤلف ). || (اِ) قسمی از شال کشمیری که در فصل زمستان بر سر اندازند. (ناظم الاطباء). پوششی معروف در هند که در ایام زمستان بر سر گیرند، ظاهراً از مخترعات رضا نام شخصی است که یای نسبت بدان م...
-
رضایی
لغتنامه دهخدا
رضایی . [ رُ ] (ص نسبی ) منسوب به رضا که بطنی است از مراد. (از انساب سمعانی ).
-
واژههای مشابه
-
علی رضایی
لغتنامه دهخدا
علی رضایی . [ ع َ ی ِ رِ ] (اِخ ) ابن محمد رومی ، مشهور به رضایی . ادیب و شاعر و فقیه بود.وی در قسطنطنیه متولد شد و عهده دار امر قضاء در مصرگردید و در بیست وهشتم صفر سال 1039 هَ . ق . درگذشت .او راست : 1 - ادل الخیرات فی الادعیة. 2 - الشهاب بطردالذبا...
-
رضایی رازی
لغتنامه دهخدا
رضایی رازی . [ رِ یی ِ ] (اِخ ) یا رضایی طهرانی یا رضایی نوربخشی . رجوع به رضایی (شاه رضا...) شود.
-
رضایی طهرانی
لغتنامه دهخدا
رضایی طهرانی . [رِ یی ِ طِ ] (اِخ ) یا رضایی نوربخشی یا رضایی رازی .رجوع به فرهنگ سخنوران و رضایی (شاه رضا...) شود.
-
رضایی نوربخشی
لغتنامه دهخدا
رضایی نوربخشی . [ رِ یی ِ ب َ ] (اِخ ) یا رضایی طهرانی . رجوع به رضایی طهرانی در فرهنگ سخنوران و رضایی (شاه رضا...) شود.
-
جستوجو در متن
-
رضا
لغتنامه دهخدا
رضا. [ رِ ] (اِخ ) یا رضایی نوربخشی یا رضایی طهرانی یا رازی . رجوع به رضایی طهرانی در فرهنگ سخنوران و رضایی (شاه رضا...) شود.
-
رضائی
لغتنامه دهخدا
رضائی . [ رِ ] (ص نسبی ) رضایی . منسوب به رضا. رجوع به رضا شود.