کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رصدخانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
roostership
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رصدخانه
-
observatorial
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رصدخانه
-
observership
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رصدخانه
-
observator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رصدخانه
-
رسدخانه
لغتنامه دهخدا
رسدخانه . [ رَ س َ ن َ / ن ِ ] (مرکب ، اِ) رصدخانه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به رصدخانه شود.
-
موقتخانه
لغتنامه دهخدا
موقتخانه . [ م ُ وَق ْ ق ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) رصدخانه . (ناظم الاطباء). رجوع به رصدخانه شود.
-
تلسکوپ
واژگان مترادف و متضاد
دوربین رصدخانه، دوربین نجومی ≠ میکروسکپ، ذرهبین، ریزبین
-
مرصاد
واژگان مترادف و متضاد
۱. بزنگاه، کمینگاه، مکمن، نخیزگاه ۲. رصدخانه، زیجگاه
-
guest observer, GO
رصدگر مهمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] اخترشناسی که به او اجازه داده میشود از تلسکوپ و ابزارهای موجود در رصدخانه برای تحقیق استفاده کند، بیآنکه عضو گروه مربوط باشد
-
مرصاد
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - کمین گاه . 2 - رصدخانه .
-
کوردوبا
لغتنامه دهخدا
کوردوبا. [ کُرْ دُ ] (اِخ ) شهری در آرژانتین که در مغرب «سانتافه » واقع است و 370000 تن سکنه و رصدخانه و دانشگاه دارد. (از لاروس ).
-
AP index, averaged planetary index
شاخص اِی پی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] شاخص سیارهای حاصل از مجموعهای از دادههای رصدخانههای استاندارد برای اندازهگیری شدت آشفتگی میدان مغناطیسی زمین در طول یک روز
-
رصدبستن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) تعیین کردن مختصات و حرکات ستارگان در رصدخانه .
-
مرصد
فرهنگ فارسی معین
(مَ صَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - رصدخانه . 2 - کمین گاه . ج . مراصد.
-
مرصود
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - انتظار کشیده شده . 2 - ستاره ای که در رصدخانه حرکات و اوضاعش ضبط شده است .