کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رشینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رشینی
لغتنامه دهخدا
رشینی . [ رُ ش َ ] (ص نسبی ) منسوب است به رشین که دیهی است از دیه های جرجان . رجوع به رشین و رشینی (ادریس بن ...) شود.
-
رشینی
لغتنامه دهخدا
رشینی . [ رُش َ ] (اِخ ) ادریس بن ابراهیم رشینی جرجانی ، از مردم جرجانست . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ، ذیل ماده ٔرشن ). مؤلف تاج العروس گوید: او از اسحاق بن صلت روایت دارد و احمدبن حصن نقدی از او روایت کرده است .
-
جستوجو در متن
-
رشین
لغتنامه دهخدا
رشین . [ رُ ش َ ] (اِخ ) نام قریه ای به جرجان . (یادداشت مؤلف ) (از معجم البلدان ). دهی است ، از آن ده است ادریس بن ابراهیم رشینی جرجانی . (از منتهی الارب ). و رجوع به ترجمه ٔ سفرنامه ٔ رابینو ص 162 شود.