کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رشیح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رشیح
لغتنامه دهخدا
رشیح . [ رَ ] (ع اِ) عرق . (از اقرب الموارد). خوی و عرق . (ازناظم الاطباء). خوی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || تراوش . (ناظم الاطباء). || نام گیاهی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
رشح
لغتنامه دهخدا
رشح . [ رَ ] (ع اِ) رشیح . عرق . (مقدمه ٔ لغت جرجانی ص 3). عرق . خوی . (یادداشت مؤلف ).