کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رشنیق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رشنیق
معنی
(رَ) (ص .) عامی ، غیر سید (مخصوصاً طالب علم غیر سید).
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رشنیق
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (ص .) عامی ، غیر سید (مخصوصاً طالب علم غیر سید).
-
رشنیق
لغتنامه دهخدا
رشنیق . [ رَ ] (اِ) عامی . غیرسید(مخصوصاً طالب علم غیرسید)« : باید ببینندکه این نعمت در این دیار و بلاد مشترک است از میان مسلمانان و مشرکان و جهودان و مؤمنان و موحدان و ملحدان و علویان و رشنیقان و تاجیکان ...». (کتاب النقض 476) (از فرهنگ فارسی معین ...
-
واژههای همآوا
-
رشنیغ
لغتنامه دهخدا
رشنیغ. [ رَ ] (اِ) عام . رشنیق . مقابل سید. در قم و اطراف آن گویند: فلان سید است یا رشنیغ. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به رشنیق شود.
-
جستوجو در متن
-
رشنیغ
لغتنامه دهخدا
رشنیغ. [ رَ ] (اِ) عام . رشنیق . مقابل سید. در قم و اطراف آن گویند: فلان سید است یا رشنیغ. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به رشنیق شود.