کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رشحات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رشحات
لغتنامه دهخدا
رشحات . [ رَ ش َ ] (ع اِ) ج ِرشحة. (یادداشت مؤلف ). رجوع به رشحة و رشحه شود.- رشحات قلم ؛ کنایه از نوشته های شخص که بوسیله ٔ قلم انجام گیرد: رشحات قلم توانای شما رسید. (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
رشحه
واژهنامه آزاد
آب که از جایی بتراود. ج، رَشَحات چکه و قطره تراوش کرده و چکیده نام شاعر زن دوره ی قاجار که دختر هاتف اصفهانی (شاعر) بود
-
درربار
لغتنامه دهخدا
درربار. [ دُ رَرْ ] (نف مرکب ) درربارنده . بارنده ٔ درر. آنکه یا آنچه درها بارد. || فصیح . (ناظم الاطباء) : از رشحات خامه ٔ درربار ریاض اخبار شاه فلک اقتدار بر وجهی نضارت یابد. (حبیب السیر چ تهران ج 3 جزو 4 ص 323).
-
نیمه کاره
لغتنامه دهخدا
نیمه کاره . [ م َ / م ِ رَ / رِ ] (ص مرکب ) هرکاری که تمام نشده و نیمه ٔ آن باقی مانده باشد. (ناظم الاطباء). نیم کاره . ناقص . ناتمام . به اتمام نرسیده .- نیمه کاره گذاشتن ؛ به پایان نرساندن و رها کردن .- نیمه کاره ماندن ؛ ناتمام باقی ماندن . به ان...
-
هندوی ترکستانی
لغتنامه دهخدا
هندوی ترکستانی . [ هَِ ی ِ ت ُ ک ِ ] (اِخ ) از شیخ زادگان ترکستان بوده و در جوانی جناب خواجه عبداﷲ نقشبند او را تربیت کرده بود و این رباعی در رشحات به نام وی ثبت است :هر لحظه به صورتی رخ دوست ببین در آینه روی تو همان روست ببین تو دیده نداری که رخ او ...
-
پیلپایه
لغتنامه دهخدا
پیلپایه . [ پا ی َ/ ی ِ ] (اِ مرکب ) پیلپای . ستونی را گویند که از گچ و سنگ سازند و بر بالای آن پایه های طاق گذارند. (برهان ). پایه ای که از گچ و سنگ بردارند. پی جرز و مجردی (در بناء). ستون بزرگ : در این رواق که طاقهای آن بر پیلپایه هاست قبه ای است ....
-
حسین کاشفی
لغتنامه دهخدا
حسین کاشفی . [ ح ُ س َ ن ِش ِ ] (اِخ ) ابن علی بیهقی هروی واعظ کاشفی معروف به «ولی » صاحب «روضةالشهداء» و «رشحات عین الحیات » در مشایخ نقشبندیان و جز آن . وی 910 هَ . ق . 1504/ م . درگذشت . (الذریعه ) (اعیان الشیعه ج 27 ص 50) (کشف الظنون ) (روضات الج...
-
شیئاً
لغتنامه دهخدا
شیئاً. [ ش َ ئَن ْ ل ِل ْ لاه ْ ] (ع اِ مرکب ) چیزی به خاطر خدا. چیزی به خاطر خدا بدهید : مفلسانیم آمده در کوی توشی ٔ ﷲ از جمال روی تو. (از مزارات کرمان ص 4).یکی از مریدان قطب الدین حیدر بخانقاه شیخ شهاب الدین سهروردی افتاد و بغایت گرسنه بود. روی بجا...
-
قازانی
لغتنامه دهخدا
قازانی . (اِخ ) (شیخ ) محمد مرادبن عبداﷲ قازانی در مکه سکونت داشت . از اوست : «ترجمه ٔ رشحات عین الحیاة» به عربی . اصل این کتاب به فارسی نوشته شده و مؤلف آن علی بن حسین واعظ کاشفی آن را در مناقب مشایخ نقشبندیه و آداب طریقت ایشان برشته ٔ نگارش کشیده ...
-
میخ کوب کردن
لغتنامه دهخدا
میخ کوب کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) میخ کردن . میخ کوفتن به جایی . توتید. به میخ دوختن . میخ زدن . با میخ استوار کردن . (از یادداشت مؤلف ). سر قوطی یا جعبه ای را با میخ استوار کردن : قوطیها تراشیده پرعسل کرده است و سر آنها را میخکوب کرده و مهر نمود...
-
بی صفت
لغتنامه دهخدا
بی صفت . [ ص ِ ف َ ](ص مرکب ) در تداول عامه ، بی وفا. ناسپاس . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ترکیبات صفت شود. || آنکه فاقد صفات نیک است . (فرهنگ فارسی معین ) : یکی است با صفت و بی صفت بگوییمش نه چیز و چیز بگویش که مان چنین فرمود. ناصرخسرو.|| در اصطلاح تص...
-
بی صفتی
لغتنامه دهخدا
بی صفتی . [ ص ِ ف َ ] (حامص مرکب ) حالت بی صفت . در اصطلاح تصوف (نقشبندیان )، از خود بیخود شدن ، از خود رستن ، مدهوش گشتن در حال سماع و جذبه است . (از رشحات کاشفی ، نسخه ٔ خطی ) : اثر آن توجه مشاهده ٔ بی صفتی محض بود و در آن بی صفتی هیچ اثری و گردی د...
-
سحاب اصفهانی
لغتنامه دهخدا
سحاب اصفهانی . [ س َ ب ِ اِ ف َ ] (اِخ ) سیدمحمد حسینی متخلص به سحاب (متوفی سال 1222 هَ . ق .)، خلف صدق سیداحمد متخلص به هاتف . تذکره ٔ رشحات سحاب بنام نامی او است و قریب بیست و پنجهزار بیت دارد. فن عروض و قوافی و شعر را پیش پدر فرا گرفت . در اواسط ع...
-
فانی دهدار
لغتنامه دهخدا
فانی دهدار. [ ی ِ دِ ] (اِخ ) خواجه محمدبن محمود دهدار. از فضلا و علمای روزگار. رسالات و تصنیفات و شروح متعدده و متکثره دارد. حواشی محققانه نیز بر بعض کتب و خطب نوشته است ، از جمله شرح خطبةالبیان و حاشیه ٔ رشحات وحاشیه ٔ نفحات و شرح گلشن راز از اوست ...