کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رشاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رشاد
/rašād/
معنی
به راه راست رفتن؛ رستگاری.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رشاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: rašād) (عربی) به راه راست بودن ، هدایت یافتن ، رستگاری .
-
رشاد
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) از گمراهی درآمدن ، به راه راست رفتن . 2 - (اِمص .) راستی ، رستگاری .
-
رشاد
لغتنامه دهخدا
رشاد. [ رَ ] (ع اِ) شب خیزک . تره تیزک . تره بند. (برهان ). سبزیی است که آنرا چاله و تره تیزک گویند. (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). تخم تره تیزک که آن را هالون گویند. (آنندراج ) (منتخب اللغات از غیاث اللغات ). سپندان . (مهذب الاسماء)...
-
رشاد
لغتنامه دهخدا
رشاد. [ رَ ] (ع اِمص ) راستی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). اهتداء. (اقرب الموارد) : جمعی از سادات را که پای از دایره ٔ رشاد و اقتصاد بیرون نهاده به انواع اغدار و انذار به جاده ٔ مستقیم آورد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 437). از سداد سیرت ورش...
-
رشاد
لغتنامه دهخدا
رشاد. [ رَ ] (ع مص ) رُشد. به راه شدن و راه راست یافتن . (ناظم الاطباء). به راه شدن . (منتهی الارب ). هدایت شدن . (از اقرب الموارد). راه راست یافتن . (ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52) (مصادر اللغه زوزنی ). راه راست گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار)....
-
رشاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] rašād به راه راست رفتن؛ رستگاری.
-
رشاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] rašād ترتیزک؛ ترهتیزک.
-
رشاد
واژهنامه آزاد
رستگاری
-
واژههای مشابه
-
رَّشَاد
فرهنگ واژگان قرآن
رشد (رشد یعنی رسیدن به اصل مسائل و سبيل رشاد عبارت است از راهي که سلوک آن آدمي را به حق ميرساند ، و به سعادت دست مييابد . )
-
واژههای همآوا
-
رَّشَاد
فرهنگ واژگان قرآن
رشد (رشد یعنی رسیدن به اصل مسائل و سبيل رشاد عبارت است از راهي که سلوک آن آدمي را به حق ميرساند ، و به سعادت دست مييابد . )
-
جستوجو در متن
-
cresses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کریس، شاهی، تره تیزک، رشاد، رازیانه آبی
-
خردل صحرائی
لغتنامه دهخدا
خردل صحرائی . [ خ َ دَ ل ِ ص َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قچی . شبرق . رشاد بری . رجوع به رشاد بری شود.