کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رسیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رسیم
لغتنامه دهخدا
رسیم . [ رَ ] (اِخ ) نام صحابیی هجری عبدی . (منتهی الارب ). صحابی هجری عبدی است از بنی عبدالقیس . (از تاج العروس ).
-
رسیم
لغتنامه دهخدا
رسیم . [ رَ ] (ع اِ) نوعی از رفتار شتر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). رفتار شتر، و آن فوق ذمیل است . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
-
رسیم
لغتنامه دهخدا
رسیم . [ رَ ] (ع مص ) به رفتار رسیم رفتن شتر. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || به سپل خود نشان بر زمین گذاشتن شتر. (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). نشان گذاشتن بر زمین . (از اقرب الموارد). نشان گذاشتن بر زمین از سختی راه رفتن ....
-
واژههای مشابه
-
اگر الآن برویم، حتما به او (/ او را) می رسیم.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: age hat bešima, hatmi beš arassima. طاری: age hatun bešim, beš arassim. طامه ای: ege hat bošim, hatman be nuhun-e rassim. طرقی: age hatu bešim, hatman e arassim. کشه ای: age hatu bešim, hatman beš arassim. نطنزی: age had bašim, hatman be non...
-
واژههای همآوا
-
رثیم
لغتنامه دهخدا
رثیم . [ رَ ] (ع ص ) شکسته بینی خون آلوده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بینی شکسته ٔ خون آلوده . (از اقرب الموارد). || شکسته ٔخون آلود از هر چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
مرسم
لغتنامه دهخدا
مرسم . [ م ِ س َ ] (ع اِ) به معنی رَسیم است که نوعی از رفتار شتر باشد و آن سریعتراز «ذمیل » است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
خراب آباد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی، مجاز] xarāb[']ābād دنیا: ◻︎ بیا بیا که زمانی ز می خراب شویم / مگر رسیم به گنجی در این خرابآباد (حافظ: ۲۱۰).
-
یزدان فره
لغتنامه دهخدا
یزدان فره . [ ی َ ف َرْ رَ / ف َرْ رِ ] (ص مرکب ) یزدان فر. (یادداشت مؤلف ).- یزدان فره ٔ ایرانشهر ؛ فره ٔ ایزدی کشور ایران . (یادداشت مؤلف ) : اگر یزدان فره ٔ ایرانشهر به یاری ما رسد ببوختیم و به نیکی و خوبی رسیم . (کارنامه ٔ اردشیر بابکان ص 12). ...
-
خراب آباد
لغتنامه دهخدا
خراب آباد. [ خ َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) گیتی . جهان . این عالم . (از ناظم الاطباء). کنایه از دنیا. (از آنندراج ) : بیا بیا که زمانی ز می خراب شویم مگر رسیم بگنجی درین خراب آباد. حافظ.من ملک بودم و فردوس برین جایم بودآدم آورد بدین دیر خراب آبادم .حافظ.
-
خرما
لغتنامه دهخدا
خرما. [خ ُ ] (اِخ ) نام ناحیتی است به شمال و چون از ساری بنارنج باغ رویم و بعد از آن از پل تجن راه امامزاده عباس پیش گیریم پس از گذشتن از نکا و نارنج باغ و داغمرز و میان به قلعه ٔ پلنگان می رسیم ، بعد به گواسل خواهیم رفت و با عبور از تنگه ٔ مقیمی به ...
-
خراب شدن
لغتنامه دهخدا
خراب شدن . [ خ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ویران شدن منهدم شدن : باز وقتی که ده خراب شودکیسه چون کاسه ٔ رباب شود. سعدی .عدو که گفت بغوغا که درگذشتن اوجهان خراب شود سهو بود پندارش . سعدی . || فرودآمدن و خوابیدن . افتادن . واریز کردن چون دیوار و امثال آن . ب...
-
خرشید
لغتنامه دهخدا
خرشید. [ خ ُ ] (اِخ ) نام دهکده ای بوده است بین ساری و اشرف . پس از عبور از ساری ابتداء به نارنج باغ می رویم تا پس از نارنج باغ به نکا و از نکا به اشرف رسیم ، در این راه پیمایی چون بحدود یک ساعت خارج از نارنج باغ شویم ابتدا توسکلا را در بین جنگل می ب...