کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رسیدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
رسیدگی کننده
دیکشنری فارسی به عربی
عامل
-
رسیدگی کردن(به)
دیکشنری فارسی به عربی
حقق فيه
-
منتهی به یک رسیدگی شد
دیکشنری فارسی به عربی
أدّي إلي إجراءِ تحقيقٍ
-
جستوجو در متن
-
receiptment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رسیدگی
-
dealates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رسیدگی می کند
-
dealt out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رسیدگی کرد
-
خرج و خدمت
فرهنگ گنجواژه
رسیدگی کردن.
-
auditor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ممیز، مامور رسیدگی، ممیز، مامور رسیدگی، شنونده، ممیز حسابداری، مستمع
-
تواما
واژهنامه آزاد
همزمان، رسیدگی تواماً یعنی رسیدگی همزمان دو پرونده در دادگاه با هم
-
بررس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) barre(a)s رسیدگیکننده.
-
cassation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دادگاه، رسیدگی
-
auditing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حسابرسی، رسیدگی کردن
-
handling charge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسئولیت رسیدگی
-
ممیزی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] momayyezi رسیدگی مالیاتی.
-
audited
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حسابرسی شده، رسیدگی کردن